🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زمزم عرفان

(ثبت: 217176) آبان 10, 1398 
زمزم عرفان

” بعد از سفر تلخ تو سامان نگرفتم”
مرحوم حسین آهی

زمزم عرفان

یکدم پس مژگان تو سامان نگرفتم
وز نرگس شهلای تو درمان نگرفتم

من کافر نادانی و گمراهی خویشم
کز معبد بودای تو ایمان نگرفتم

خواهی به صلیبم بزن ای حامل تورات
از دست یهودای تو پیمان نگرفتم

هر موی تو سرچشمه صد راز نهانست
بس نکته کزین رشته پنهان نگرفتم

چون ذره پی پای تو لغزیدم و آخر
یک پرتو از آن گوهر تابان نگرفتم

ای وای از این غفلت بی رونق ایام
وز طالع برگشته که تاوان نگرفتم

آه ای بت مه پاره بمان یکشب دیگر
تا داد دل از ماه درخشان نگرفتم

افسوس که از باده کشان سر کویت
لاجرعه ای از زمزم عرفان نگرفتم

شرمنده بی حاصلی خرمن خویشم
در فصل تباهی… نم باران نگرفتم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    آبان 10, 1398

    سلام و درود
    واژه ها مانند موم در دستان شما به آن شکلی در می آیند که طبع گهربار بخواهد و اراده کند.
    لذت بردم
    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏❤️🌿

  2. ولی اله بایبوردی

    آبان 10, 1398

    هر موی تو سرچشمه صد راز نهانست
    بس نکته کزین رشته پنهان نگرفتم

    سلام و درودها

    استاد معصومی عزیز

    سلیس و روان

    تقدیمی : 🌺

    گر چه تحسین خلقتی شد آن زمان
    گر چه با تحسین خطایی شد عیان

    یاد حالی را کنم دوری ز ، دی
    دور از تحسین زمینی آسمان

    ولی اله بایبوردی

    10 / 08 / 1398

    🌈🌸🌸🌺🌸🌸🌈

  3. مينا امينی

    آبان 10, 1398

    درودها بزرگوار
    زیبا سرودید
    مانا باشید به مهر 💐💐💐💐

  4. سلام و درود
    بسیار زیباست🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  5. سپیده طالبی

    آبان 11, 1398

    زیباست و دلنشن چون همیشه

    رودها حضورتان استاد گرامیم🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا