🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نگفتم او زمستان است
سوار ابر می آید
و شلاقی حمایل کرده
دارد سخت می کوبد
به روی خاک تشنه برف می غلتد
در آغوش ترک های زمین آرام می گیرد
گلی از خاک روییده
دوباره ابر می گرید
چون او پایان حزن انگیز گل را بارها دیده
#پناهنده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 15, 1402
درودها
با این گرما و خشکی فزایندهی هوا خوشحالم که دست کم در نیمایی دوست داشتنی شما برف میبارد.
پاسخ
دی 17, 1402
درود بر شما
پاینده باشید 🌹🌹
پاسخ
بستن فرم