ولی اله بایبوردی
خرداد 4, 1398

سلام و درود استاد ارجمند طارق خراسانی گرانمهر

بهترین مصاحبت انسان ….

تقدیمی :

باب حکمت بوستانی بسته لا
زیرکان را گر تفرّجگاه ها

هر که وارد بوستان حکمت شود
با خردمندان جماعت آشنا

ولی اله بایبوردی

🌹🌹🌺🌺🌺🌹🌹

پاسخ
- طارق خراسانی
  خرداد 4, 1398
  
  سلام. و درود به استاد گرانمهرم
  
  سپاس از حضور گرامی تان
  
  در پناه خدا
  🌿🙏
  
  پاسخ
فائزه ناظر
خرداد 4, 1398

سلام و درود استاد خراسانی بزرگمهر
چه عاشقانه ی زیبایی
درودتان باد 🌺🌺🌺

پاسخ
- طارق خراسانی
  خرداد 4, 1398
  
  سلام و درود
  
  سپاس از حضور گرم نور چشمم
  
  در پناه خدا 🌿🙏
  
  پاسخ
جواد مهدی پور
خرداد 4, 1398

درود و سلام بر استاد گرانقدرم

زیبا و دلنشین

لذت بردم

زنده باشید به مهر
🍃🌿💐💐💐💐👏👏👏👏👏

پاسخ
محمدعلی رضاپور
خرداد 4, 1398

درود تان استاد 🌸🌸🌸
کوتاه اما زیبا و خوش آهنگ:
فاعلاتن مفاعلن فعلن🌹

پاسخ
علیرضا حکیم
خرداد 5, 1398

درودها جناب استاد طارق
زیبا سروده ای بود
موفق باشید

پاسخ
مریم محبوب
خرداد 5, 1398

درودها استاد گرانقدر

بسیار زیبا

🌷🌷🌷🌷🌷🌸🌸🌸🌸🌸🌸

پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

کنار دوده ی سیگارَت بخار چای پریشان بود
دلیل قُل قُلِ قلیانت عبور از شب تهران بود

بر استکان اساطیرت شکوه دولت شاه عباس،
در ابروان کمانگیرت نشان آرش دوران بود

به قهوه خانه ی چشمانت چه پرده ها که نمی خواندم
که نقش رستم دستانت پر از حماسه ی پنهان بود

پیام قصه ی تهمینه، درام رستم و سهراب است
تمام غُصه ی آئینه فریب خوردن انسان بود

در این شبانه ی جنجالی میانِ پرده ی نقالی
ببر مرا به همان حالی که عشق مرشد شاهان بود

تمدنی و مباهاتی، نگاره ها و عماراتی
که تخت سلطنت جمشید در اوج کوه نمایان بود!

و داریوش خردمندی، کتیبه های فرهمندی،
پیام صلح خوشایندی که روی لوحِ زرافشان بود!

سوار موج خلیج فارس بتاز کوروشِ خاک پارس
به سوی آتش اسکندر، که نوح حامل طوفان بود

میان سینه ی تبدارم دوباره شور خزر دارم
ببار ابر تب آلوده به جنگلی که گلستان بود

بریز قهوه ی تلخی چند، بنوش شعر مرا با قند
که حال فال غم انگیزم شبیه پرچم ایران بود…

« ناهید سعیدی »