🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلم آن نشئه ی غوغای سحر می خواهد
تا لبِ بام لبت، بوسه سـفر می خواهد
این کرامت همه از اهل نظر می خواهد
شب سردیست، دلم دیده تر می خواهد
دلِ آشفته ی من از تو خبر می خواهد
گرچه دارد لبِ فنجان پُر از قهوه ترَک
نوشم آن باز به یاد تو، بِه از ماهِ فلک
کودکِ طبعِ هنرمندِ من اینک به مَحَک
قهوه و شعر و خیال تو و این باد خُنَک
باز لبخند بزن ، قهوه شِکر می خواهد
جامِ پُر بوسه من هست زِ شوقت لبریز
شده دل عاشق و بر پای تو آرد جان نیز
بی کسانیم و خزان در رَه و آنم خون ریز
امشب آبستنم از تو غزلی شور انگیز
باخبر باش که این طفل پدر می خواهد
دانم آخر که به خاک تنِ من می رویی
ای گل آوازه گل پَرپَر خود می بویی
در پی عشق شدم، حال که دیدم اویی
غارتم کرده ای و خنده کنان می گویی
صید دل از کف یک سنگ، هنر می خواهد؟
راهِ سختی ست که دل می رود آن را با سر
سفرِ عشق و به پایانِ رَهَش باد خطر
طارق و دخترِ صحرا و از این عشق حذر؟
ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر
یادم آمد، سفرِ عشق، جگر می خواهد
مخمس با تضمین از غزل زیبای خانم صفورا یال وردی
23 تیر 1393 طارق خراسانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 25, 1403
درود جناب خراسانی عزیز
خیلی زیباست مثل همهی کارهایتان…
شاد و سلامت باشید💐💐💐🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 26, 1403
راهِ سختی ست که دل می رود آن را با سر
سفرِ عشق و به پایانِ رَهَش باد خطر
طارق و دخترِ صحرا و از این عشق حذر؟
ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر
یادم آمد، سفرِ عشق، جگر می خواهد
سلام
بسیار زیباست
پاسخ
خرداد 26, 1403
سلامیر دختادیبم
سپاس از حضور گرمت
اگر دیر پاسخگوی محبتت بودم ببخشید کار زیاد و بیماری دست به دست هم داده اند
در پناه خدا 🌹
پاسخ
خرداد 26, 1403
سلام حمید عزیزم
شرمنده که در پاسخگوی محبت شما دیر کردم
دلیلش مشغله های فراوان است و مضافا سرما خوردگی شدید
سپاس 🌹
پاسخ
بستن فرم