🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سرِّ الهی است علی !

(ثبت: 1836) تیر 6, 1395 
سرِّ الهی است علی !

سجـده به خـون شهیـد

وصلت صوم و صلات، فصل صیانت چشید

صورت صحت نوشت ؛ نقش صیامی کشید

ماه  خدا میز بان ؛ سفره سرا ست ؛ آسمان

رحمت عام  خدا ست ، چتر جهانی ، کشید

اکرمکم عند ربّ، صحبت ازین قدرِتوست

تا، به که ها؟بست دل، یا،زچه ها ؟دل برید

روزه ، زمام کُنشت ؛ فطره ، فزاید خورشت

قدر، شبی در بهشت ؛ دل سوی احیاء برید

میـز نهـاری ، نه هـار ؛ را ه  میـانـه ، مهـار

باغ ، همیشه ، بهار ؛ پاک شد ؛ از  هر پلید

بار گسست اش نبود شاه ؛ در این ماهِ داد

باز گسست اش  نبین ؛ بَین شنود و  شنید

خـام خـرد ، می نگر ؛ بعد هـزاران ، اگـر

عشق سره، سر برید ؛ ناسره را ، می پزید

دامن گل هشته ام ؛ خواهش دل ،کُشته ام

طره، رها کرده ام ؛ طره ، مرا ، می کشید !

خسته شد از سرزنش ؛ تا، من برتر، ز من

خوف  و  رجا ، توأمان ؛ حامـله ها ی  نوید

توبه شکن ، مثل من  !  فاجعه را  ، مشتری

من به جفای ش ، جری ، یار ، وفا  می تنید

سدّ کرم لب به لب ، غوطه ورت ، خواستار

گر نروی ؛سرمکش؛ فائضه ات ، تا ، چکید

غافله های  وقیـح ،  فاصله  ها  ، ا فکن  اند

حرمت آدم ، شکست ؛ عصمت حوا ، درید

عشق ، کند  جان شنا ؛ جان تو ،عشق آشنا

عاشق اگر نیستی ؛ زید که ؟ هستی؛ یزید !

وعده ء وصل قریب ، چهره کند ؛ دلفریب

بزمِ هَمـایش ، پُر ؛  از  ، ترجمه های  نشید

زین همه غوغا ، شده ، مـرغ دلم ، شورشی

بند قفس گر نبود ؛ با قفس اش ، می پرید

سر ، به فدایت ؛ علی  ! سرّ خدایی ؛ عـلی  !

سر به مناجات عشق؛سجده به خون شهید !