![حمید گلی زاده](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/03/Screenshot_20220306-112322.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دیده أم لختهٔ خون است و دلم تَنگِ سحر
گشته أم کلِّ جهان را پِیِ آهنگِ سحر
بابتِ معرفت و ذات و حیایش باید
تا دَمِ مرگ به سینه بزنم سنگِ سحر
دل و دینم به خدا گشته منور زِ رُخش
کُنجِ ویرانه شدم مرغِ شباهنگِ سحر
زندگانیِ نباتات همه در طلب خورشیداست
زندگیِ دل من هست فقط لَنگِ سحر
دل و دین و همه هستی و همه بود و نبود
جملگی را بنمایم بخدا بسملِ فرهنگِ سحر
نه بَدی و نه پلیدی و سیاهی نشود نزدیکش
إی به قربان صفا و دلِ یکرنگِ سحر
او محافظ وَ مراقب شده بر حال دلم
بِنَهَم دیده سر و جان همه در چنگِ سحر
صانعِ کلِّ جهان خواست چو خلقش بکند
هنرش ریخته در کالبد و روحِ هماهنگِ سحر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
مرداد 1, 1401
سلام
در وصف سحر تا به حال شعری نخوانده بودم
دلمریزاد
اما در دوبیت پایانی و در مصرع های دوم وزن از دستتون خارجدشده است لطفا بررسی بفرمایید.
او محافظ وَ مراقب شده بر حال دلم
بدهم من دل و دیده، سر وجان، زلف برآن چنگِ سحر
/ بنهم دیده، سر وجان، همه در چنگِ سحر/
صانعِ کلِّ جهان خواست چو خلقش بکند
هنرش ریخته در جسم و دل و روحِ هماهنگِ سحر
/ هنرش ریخته در روحِ هماهنگِ سحر/
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
مرداد 1, 1401
بسیار عالی
خیلی ممنونم از نقد ب جای حضرتعالی
لطف کردین واقعا خیلی خرسند شدم بابت اینکه ذره پروری کرده و دلسوزانه دلنوشتهٔ بنده رو نقد کردین
سپاسگزارم
پاسخ
مرداد 3, 1401
سلام و درود
قلم تان هماره به لطافت و طرافت شاعرانه ی سحر
پاسخ
مرداد 19, 1401
ممنونم ازنگاه زیباتون
پاسخ
بستن فرم