🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سیب،🍎

(ثبت: 261179) تیر 3, 1402 

سیب،🍎

نبض نفسهایم با وزش باد گره میخورد
رایحه ی تن سرخ و تب دارم در تن شاخه ها می پیچید
گاهی همنفسم پرنده ای بود که بی کسی هایش را سر بر شانه های من از یاد میبرد
و گاهی خالی سرخ رنگ بر گونه های درخت بودم
خوب که نگاه کردم همنوعانم بسیار زیاد بودند
و صاحب خانه ی ما سخاوتمند، در حد حاتم طایی
به هر رهگذری، یکی از دوستان من را، تعارف میکرد.
لبخند شیرینی به لبهای او جاری میکرد
امروز آدمها من و دوستانم را از شاخه جدا کردند و شانه به شانه کنار هم چیدند
من بزودی عامل لبخند شیرین کسی
خواهم شد

# مدینه_ترکاشوند

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا