شبیخون

(این که در اندام من امروز باران می گرفت)
آبشار گیسوانت بود ,تا من تر شوم
.
.
طرح لبنانی نبندی روسری وقت سحر
تا گره افتد به کار دینم و کافر شوم

سلام لذت بردم
روی بیت پایانی کار کنید

در پناه خدا،🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱

سلام و درود و خدا قوت

(این که در اندام من امروز باران می گرفت)
آبشار گیسوانت بود ,تا من تر شوم

منم مثل باباطارق این بیت را برداشتم

سلام و عرض ادب جناب رشیدی عزیز
سپاس از اشتراک سروده‌ی زیبایتان
دو مورد کلی به‌نظرم می‌رسد که شاید کمک‌کننده باشد. نخست آنکه به نظرم می‌توانید واژگان شعرتان را طوری بچینید که جمله‌بندی‌ها خیلی آشفته نشوند و جملات حق مطلب را به‌درستی ادا کنند. برای مثال در این بیت:
مستی چشم خمارت, کافی و دیوانگی
نیست لازم دست بر دامان این ساغر شوم
جمله‌بندی مصرع نخست کمی نارسا و ناکامل به‌نظر می‌رسد. در مصرع دوم هم «لازم نیست» را به‌صورت «نیست لازم» آورده‌اید که جمله‌بندی را پریشان کرده و استفاده از زبان از حالت طبیعی خارج شده است.
دوم آنکه بهتر است از نشانه‌های نگارشی‌ای چون ()، ؟، ! در جایی که به آن‌ها نیاز هست استفاده کنید. اگر می‌خواهید بر مفهومی تاکید یا عبارتی را برجسته کنید می‌توانید آن را در میان «گیومه» قرار دهید. در این صورت شعرتان از نظر بصری آراسته‌تر خواهد شد. با آرزوی بهترین‌ها برایتان.
برقرار باشید🌺🌸🌺🌸

لذت بردم از خواندم شعرتان امیدوارم در تمام مراحل زندگیتان موفق و سربلند باشید 💐💐💐