🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ظلم اگر
به سانِ سیلابی سرکش
حتی به دنج وُ پستوها نیز
نَرهاند خُرده هایِ خشک و تر را
و
تو بر قله ای محصور در هجمهٔ موجها
نجات یافته ای باشی که
فغانِ فنا شدگان چون دشنه ای زهر آگین
دمادم درد به شریانت ریزد وُ زخم تازه کند!!
جوری که
رویا هم نتواند پایانی باشد بر این پلیدی
آنوقتست که مستأصل از سوزِ سوختن
خواهی چون دود
دست به دامانِ سپهری شوی که
خود نیز دیده بانی می کند بر این ستم سرایِ زمین
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
اسفند 19, 1401
سلام و درود
به امید بهترین ها
پاسخ
اسفند 19, 1401
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم
پاسخ
اسفند 19, 1401
سلام و احترام جناب خانمحمدی ادیب
بسیار عالی
درود بر شما
سبز باشید و ماندگار
🌹🌹🌷
پاسخ
اسفند 19, 1401
درودها استاد عزیزم جناب آزادبخت گرانقدر
پاسخ
اسفند 19, 1401
سلام و درود
فریادی در سکوت را در این اثر نفیس شنیدم
در پناه خدا🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اسفند 19, 1401
بسیار سپاس از لطفتان استاد ارجمندم رحمت و عنایت حق قرینتان
پاسخ
اسفند 19, 1401
درودتان دوست گرامی جناب خانمحمدی عزیز.
زیباست.
موفق باشید
🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 19, 1401
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم جناب یغمایی گرانمایه
پاسخ
بستن فرم