🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شرح یک احساس

(ثبت: 256380) بهمن 29, 1401 

 

حسی دارم
همچون احساسِ دلتنگیِ کوچه ای بن بست
که دوست می دارد
میانِ مشایعتِ جنگل
شانه به شانهٔ شقایق
از سینه کشِ کوهی ستبر
رسد به فراخنایِ دشتی بابونه
خیس شود هر سحرگاه
از شبنمی آرامیده به سینه سارش
و آنگاه که خوابِ خورشید به پستویِ غروب
می گشاید آوایِ بزمهایِ عاشقانه
در سوت وُ کورِ سیاهی
دور از نور
دور از کرشمهٔ خجلانهٔ عشاق
بنشیند به تماشایِ بوسه هایِ بی شرم
بشنود قهقهٔ دلدادگان از ته دل
بی هیچ هراسی
تا عیان شود رسمِ عاشقی…

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    بهمن 29, 1401

    دور از کرشمهٔ خجلانهٔ عشاق
    بنشیند به تماشایِ بوسه هایِ بی شرم
    بشنود قهقهٔ دلدادگان از ته دل
    بی هیچ هراسی
    تا عیان شود رسمِ عاشقی

    سلام و درود

    بسیار عالی ست

    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا