🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وای اگر روزی
ناگهان مرا بخواهی
به جرأت
به سایه های جامانده از تو در خوابهایم
زندگی خواهم داد
مگر نمی دانی
من برفی آشفته ام
در پناه بامی
که لمس بهار را بر تنم
بریده بریده می نویسد؟
گوئی
سپیدم ، دود میشود در دهان بزرگش
و شانه هایم
باید فرسنگها بدود در شانه هایش
زشت و زیبایم
در بازوان پنهان آتش میسوزد
و شبم
با عطر منجمد یاس ها آشناست
مگر نمی دانی
زندگی آشفته تر است؟
در آرواره های ابریشمی
با شریک رقصی
که ماه را
آرام آرام از سینه می رباید
.
.
.
وای اگر روزی
ناگهان مرا بخواهی……
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
مرداد 5, 1398
سلام و احترام
زیبا سرودید
لذت بردم از شعر قشنگتان بانو ماهور گرانقدر
درود هااااااااا
💐💐💐🌿🍃🌺❤️🌿
پاسخ
مرداد 5, 1398
که ماه را
آرام آرام از سینه می رباید
تمام اثر شما زیبا بود اما این تکه که برداشتم ، خود یک شعر کامل بود . موسیقی داشت . رنگ داشت. سوز داشت و از همه مهمتر پر از احساس بود.
دلنشین بود نیز… درود بر شما
پاسخ
مرداد 5, 1398
قسم به عشق
که یک چیز
در جهان خوب است
به غیر آن
به دست طبیعت
که سخت منکوب است
مگیر فاصله از عشق
عاشقی باید
که آن دل بی عشق
متل یک چوب است…
بداهه ای تقدیم نگاه مهربان دختر عزیزم ماهور
سلام و درود
آنقدر زیبا بود که مرا به وجد واداشت و بداهه ای سروده شد
در پناه خدا
🌿👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
مرداد 5, 1398
درود برشما ارجمند
سپاس از انتشار شعر زیبا یتان🌿🌺🌺🌺🌿
پاسخ
مرداد 5, 1398
درودها بانو جانم
خیلی زیبا بود شعرتان
لذت بردم 🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 5, 1398
درود مهربانم
چه شعر زیبایی ست
کمی توضیح داره این اثر که باید ازش کاسته شه
با حذف یه سری از کلمه ها و جابه جایی بینشون هیچ خدشه ای به این شعر وارد نمیشه جانم …
پاسخ
بستن فرم