![علی معصومی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/04/new-e1600489535186.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شوق پرواز
حرامم باد اگر یک لحظه غافل باشم از یادت
تو باشی و نچینم میوه از حسن خدادادت
برایم سرنوشت خوب و زیبائی نخواهد بود
اگر طرفی نبندم از شلال داده بر بادت
تو آهو چشم لبریز از خرامان جلوه نازی
امان سحر و جادوی تو و خوی پریزادت
زمان آهسته میچرخد به زیر یال بازویت
جهان افتاده در پای هزاران تیر صیادت
رهایم در خیال تو اگر چه پای در بندم
سراسر شوق پروازم میان دشت آزادت
تو که آوازه خوان هرشب شهر و خیابانی
برقصان آسمانم را به سوز و ساز فریادت
زمستان در زمستان بهمنی از ژاله میگردم
که فروردین به فروردین رسد گرمای خردادت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آذر 24, 1401
رهایم در خیال تو اگر چه پای در بندم
سراسر شوق پروازم میان دشت آزادت
درودها استاد معصومی عزیز
لذت بردم از شعر پرشورتان
نویسا و مانا باشید به مهر
پاسخ
آذر 24, 1401
سلام بر امیر شعر پاک
این نمونه واقعی غزل است
تعریف غزل همین غزل است و لاغیر
دل را به وجد آورد
دلمریزاد
در پناه خدا 🌿❤️👏👌👏👌👏👌❤️🌹🌿
پاسخ
آذر 24, 1401
به به
واقعا عااااالی
زیبا و دل انگیز سرودید
درود بر شما استاد معصومی عزیز
مرحباااا
زنده باشید به مهر
💐🌿🙏🙏👏👏👏👏🌹❤️
در مصرع ششم احتمالا سهو تایپی رخ داده است
امان ” از ” سحر و جادوی تو و خوی پریزادت
جسارتم را ببخشایید
درود ها
پاسخ
آذر 24, 1401
سلام
غزلی زیبا، پر احساس و دلنواز، همه ی ابیات عالی
لذت بردم
قلم توانای تان برقرار
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بستن فرم