🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عاشورا ٣

(ثبت: 231018) شهریور 8, 1399 

 

سرها بدرد مى كشند
فرياد خون فشان
باران تيغ بود
گلوى حق ، نشان

اين مزرعه به كشت و وجين ،
باثمر نشد
خون جگر ،
به خاك سرد و كبودش
اثر نشد

سالها پيام باران ز ابر پاك
باريد بر بوم و برش
يك ثمر نشد

اين مارقين كه ريا مى كنند به زهد
وقتى على ع به خون نشست
عدالت شكسته شد

اين عصر
ابر رحمت و
بارش باران ز آسمان

اما…….
چه بى ثمر
زمين و زمان بارور نشد

بعد از علي ع
حسن ع و حسين ع
در خروش و رزم
پيداست قاسطين ربوده اند
دلى مهربان نشد

وقتى ناكثين
ز خيانت سخن كنند
بار دگر جمل بارد و
زخمى شكفته شد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. رسول رشیدی راد

    شهریور 8, 1399

    🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا