🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عالمان در خواب – عارفان بر آب

(ثبت: 250481) شهریور 8, 1401 

 

عالِمان در عالَمی گُم گشته اند
روز و شب در بند حِرمان گشته اند
هرچه خواندند و نوشتند , باد بُرد
عدل در گردابِ حِرمان خاک خورد
عده ای قوت یتیمان می بَرَند
عده ای خون ِشهیدان می خورَند
عده ای در بندِ بالا رفتنند
عده ای از فقر , دندان می جَوَند
عالمان در درس و بحث و گفتگو
زاهدان در آه و درد و کشف وهو
حاکمان در حفظ پُست و منصبند
تاجران با پول و سکه دَم خورند
بر طبیبان زیر میزی یار شد
بر مریضان دردمندی بار شد
هر چه گفتند جز به فقر ِما نبود
هرچه بردند جز شکوه ما نبود
واژه ی عدل , گُم شده در یادها
هر شکافی پُر شد از بیدادها
لقمه ی نانی اگر در سفره بود
موش در پستو و بامِ خانه بود
ما نفهمیدیم چرا انبارها
یکدفعه خالی شد از این بارها
لِنجها اموال ما را بُرده اند
کشتی کشتی قوت ما را خورده اند
باد پیچیده به صحرای غبار
چشمها کورند , در این شام تار

تقدیم به قصابان پروانه دار

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا