🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عشق پایکوبی میکند…

(ثبت: 7317) آذر 29, 1397 

1. عجیب است!
تو به من می نگری
من ، تو را می پایم
و در این خلوت خووش
عشق پایکوبی می کند.

2. وقتی تو از در دِرون می آیی
جان ز شوق
از تن برون می رود !
و اینچنین
من و تو
سهمی به هم نداریم.

3. در شط سینه ات غرقم کن !
راهم بدهی ،
شناگر ماهری ام.

4. کوهستان وسیعی است ، روحم
با جذبه،
بزرگ و پر سودا.

5. از بس همه جا، سیاهی است
کلاغ ها
از قیل و قال افتاده اند.

6. امشب برای مرتبه ی هزارم
نوشتم:
دوستت دارم! …
و تو!
برای هزارمین مرتبه
به بوق ماشینی؛ سوار شدی!

7. نغمه ی جوی به کوهسارانی،
آشفتگی ریز بارانی!
بنوازان،
که با سخن ؛ دلم می لرزانی.

8. به حج کعبه ی تن تو می آیم.
به سینه ات ؛
صفا و مروه ای بر پاست !

9. صفای جنت و رضوان دارد
خاک آن کوی
که تو قدمش ، می نهی!

10. در نمازم
برای ظهورت ، به قنوت ایستاده ام
تا دیر نگشته ،
استجابتی بفرما !

11. غزال وحشی ِ باغ شعری !
تیز پایی !
کی کنم به شعری ، رام ات !؟

12. آشکار است ، پشت آن چشمان فریب
حیلتی است ، پنهان !
خلاصم کن !!!

13. شراب ناب شیرازی
چنان کهنه ؛ چنان گیرا !
که می گیری ، نفس هایم !

14. عروسک بازی هایت را
به یاد داری ؟!
عروس قصه هایم باش ،
برایت تا ابد ، داماد می مانم !

15. حجرالاسود سینه ات را
زائرم !
باشد که لایق بدانی !

16. از یخبندان نبودت
تا سبزه زار خیالاتم
تنها یک جوانه زدن ، کم مانده !
بیا
تا بهار ، آغاز گردد.

17. فاصله ها
با یک لبخند ، برچیده می شوند !
می خندی ؟!
یا ،
بخندم !؟

18. تنت لیموی شیرین گیلان است !
ز سوز هوس سوختم ،
جرعه ای بنوشانم.

19. شمال سبز ایران است ، آغوشت !
پر از باران ،
همچو سبزه !
تازه !

20. صنمی و باءِ بسم الله ِ عمرم !
به رسالت تنت برسانم ،
من مسلمانِ حضورِ توام.

21. دلِ من تنگ است و یار،
دلتنگ نیست !
حال دلم چرا نمی پرسی ؟!
حال پرسیدن که ننگ نیست.

22. لبانت تَر تَر از آب و انار !
تشنه تر از این مخواه مرا …
جامم بده !

23. هجوم قوم مغول است ، چشمانت !
ببین با یک نگاه
چه خراب می کند ، هستی ام را !

24. کلبه ای دارم ،
خیس از خاطراتت !
سالهاست
که از سقفش ، می چکد
یاد تو !

25. از آینده و گذشته ها بیزارم !
دلم
حال ساده ی تو را داشتن را
می خواهد !

26. بوسیدنت ، درمان تمام دردهایم است ،
بده باز هم
از آن شفا آور ؛ دارویم !

27. باغ خلوت شبهای من است ؛ تنت !
بیار چندی ،
از آن ، انار و لیمویت !

28. هوای بهار تنت را دارم ،
بارانی ام کن !
ببارانم !

29. بوی شکوفه های نارنج دارد ، تنت !
خوشا آن زمان
که باغبانِ تنِ تو باشم !

30. من و تو
متهم به خیانتیم !
تو به خیابانگردی هایت !
با دیگری …
من ، به بغل گرفتن هایم !
زانوی غم …

31. من دیگر از بازیِ کلاغ پر می ترسم !
که بگویم ، تو !
و تو آرام بگویی : پر!!!

32. تنت بوی بهار دارد !
و من پاییزی جنون انگیز
بگیر این فاصله ها ، ای عشق !
که از زمستان ببزارم.

33. گدای کوی تو هستم
از عشق
سهمی برای من هست ؟!

34. تو متن تمام دعاهایی !
برای ظهور و حضورت
سال هاست
نیایشگرم !

35. جهنم حضورت را نمی خواهم !
اگر بهشتی دیگر
در سر داری.

36. الهی ترین بتی و خدای من !
هیچ ابراهیمی نتواند
بشکندت !

37. بوسه ات انار را می ترکاند !
نفس ات ، سیب را می رساند !
آغوشت آسمانی است رعدی !
با نوازش ابر را می باراند !
رقص گیسوانت در باد ،
آغاز پاییزی دیگر می رساند !

38. فرشته صفت ترین آدمی !
اگر که ،
خصلت حوایی ات بگذارد.

39. سیب قرمز لبانت را ،
اگر هدیه ام دهی
حاضرم زمینی شوم !
آدم بودن به بهشت ،
بی معنی است !

40. مرا به بوسه ای دلخوش کن
که شراب کهنه دارد
سبوی کام تو !

41. اهل بهشتی و بر زمین سرگردان ،
به کدامین گناه
تبعید گشته ای ؟!

42. آغوش تو امن ترین خانه ی دنیاست ،
به غنودنی ، دعوتم کن!.

43. هوای بهشت گرفته باز دلم !
حوا !
از با تو بودن بر زمین ،
دلگیرم !

44. سیب سرخم مده !
همسفر تو ام ،
تا زمین !
بهشت من در آغوش توست.

 

سعید فلاحی

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا