🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غبار طاقچه و باغچه ها

(ثبت: 256805) اسفند 14, 1401 

 

روی یک طاقچه ی صاف و قشنگ
چیده ام خاطره های خود را
و بروی همه ی خاطره ها
می کشم دستم را
تا که براق شود ,
رنگ بتاباند باز
و ببارد شعف و شور ,
ز هر یک از آن
ولی امروز
روی هر پنجره ای خاکی هست
که بدستان لطیفی نشود باز تمیز
روی هر خاطره از شور و نشاط قبلی
یک غبار از غم هجران پیداست
و دگر چشمی نیست ,
تا بتابد مهری
و دگر نیست نشاط و لبخند ,
تا ببارد باران
روی این طاقچه ی خاطره ها
هر چه خوش بود دگر زیبا نیست
چشم مهری که به اینجا نگریست
بسته گردیده به باد
همه ی خاطره های این باغ
تن به انبوه غباری دادند
تا فراموش شود
خاطره ی طاقچه و باغچه ها

تقدیم به ارواح پدر و مادر و برادرم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 14, 1401

    ولی امروز
    روی هر پنجره ای خاک نشست
    که بدستان لطیفی نشود باز تمیز
    روی هر خاطره از شور و نشاط قبلی
    یک غبار از غم هجران پیداست
    و دگر چشمی نیست ,

    بسیار زیباست

    🌱👌👌👌👌👌👌👌🌱

  2. عظیمه ایرانپور

    اسفند 14, 1401

    درود بر شما
    زیباست
    روحشون شاد و قرین رحمت الهی🌿

  3. جناب مروّج عزیز….اثری نوستالوژیک سروده اید….مرا به نوبه ی خود برد تا نه توی خاطرات گذشته.زنده باشید به مهرو ارواح گذشتگانتان شاد.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا