🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غزل درد

(ثبت: 214360) شهریور 12, 1398 

غزل درد

داغ عشق توکه بنشسته ی پیشانی ماست
کوچه در کوچه به دنبال پریشانی ماست

آنچه میدانم از این جاده پر خوف و خطر
گوشه ی چشم تو سرمنشاء حیرانی ماست

وای از دست تو و این دل سر گشته ی ما…
که دمادم پی اوضاع گران جانی ماست

چِقَدَر مانده که این شب زده هشیار شود
بخت و اقبالی اگر در پی مهمانی ماست؟

نوری از چهره خورشید تو جامانده ببین !
که در این دایره اوصاف درخشانی ماست

غزل درد مرا غمزه چشم تو خوش است
دیدن ماه رخ ات مصرع پایانی ماست

همچو معصومی اگر با غم خود ساخته ایم
سر زلف تو پی بی سر و سامانی ماست

بیشکک، سوم سپتامبر ۲۰۱۹

 

 

 

 

نظرها
  1. امیر جلالی

    شهریور 12, 1398

    دیدن ماه رخ ات مصرع پایانی ماست

    به راستی غزلی درد آلود را خواندم و عاشقانه ای رنج اندود…
    زیبا بود و ایستاده … درود بر شما

  2. ولی اله بایبوردی

    شهریور 12, 1398

    سلام و درودها

    استاد معصومی عزیز

    آنچه میدانم از این جاده پر خوف و خطر
    گوشه ی چشم تو سرمنشاء حیرانی ماست

    به امیدی راه پر از خطر را می پیمایم ….

    دستمریزاد

    🌈🌈🌈💐🌈🌈🌈

  3. رسول رشیدی راد

    شهریور 12, 1398

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  4. هادی بیابانی

    شهریور 12, 1398

    سلام دوست عزیزم غزلی عاشقانه که پر از غم بود را خواندم قلمت مثل همیشه زیبا قلم زد🙏🌹💙

  5. طارق خراسانی

    شهریور 12, 1398

    سلام و درود بر جناب معصومی عزیز

    شاید زود باشد درباره ی شما قضاوت نهایی شود چون هنوز تمام آثار آن گهر مرد پاک را نخوانده ایم ولی از همین غزل می توان فهمید شاعری بزرگ پای به میدان وادی شعر و ادب نهاده است.

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏🌿

  6. محمد ترکمان(پژواره)

    شهریور 12, 1398

    … سلام مرد خدا

    هیچ
    مردی
    بی درد،
    مرد
    نشده؛

    مردان با درد، مرد
    می شوند و
    بی دردان مرد، زرد!

    پ………….

  7. مينا امينی

    شهریور 12, 1398

    👏👏👏👏👏👏👏
    مرحبا آقای معصومی
    زیبا قلم زدید
    یک شعر قشنگ
    با حس قشنگ
    مانا باشید و موفق💐💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا