🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فرا گرفته از درون ، غم سیاه
نشسته حال بدشگون، کنار من
به جای خنده بر لبم ، چو مرده ای
نوشته سرنوشت ، باختن قمار من
رسیده از کرانه ها ، شب سیاه
سراغ من گرفت ، حامل بهانهها
خزان کنون، برای قلب ساده ام
مرور لحظه های غصه دار لاله ها
ولی شکسته ساقه نحیف من
به دست باد سرد وقت شوم
به تلخی قرار های بی ثمر
شروع نحس، ناله نفس ز بوم
صدای پای مرگ را شنیده ام
نگو خیال ، که جنایتی بدیده ام
به جامه درون خون شناورش
از این که زنده ام، بسی بریده ام
دروغ نیست، قصه های تلخ شهر
که دور نیست ، حادثه شود عیان
شنو صدای ضجه جوان غرق خون
که بعد او شود عیان هزار ها جوان
شد آرزویی از من، شکسته دل
قسم به اشک مادران این دیار
طلوع و جان گرفتن جوانه ها
شکفتن گل تمام بوستان در بهار
سروده ای از : ادریس علیزاده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آذر 1, 1401
درود بر شما جناب علیزاده گرامی
از شعر پاکتان بهره مند شدم
زنده باشید
💐👏👏👏🌹
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بر شما بزرگوار و سپاس گزارم از حضورتان
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بر شما
زیبا سروده اید
💐💐💐🌿
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بیکران بر شما بانو آریایی
پاسخ
آذر 1, 1401
سلام و درود و خدا قوت جناب علیزاده ی گرامی
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بر استاد رضاپور و سپاس همیشگی بر حضورتان
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بر شما
شنو صدای ضجه جوان غرق خون
که بعد او شود عیان هزار ها جوان
بسیار عالی👏👏👏👏
پاسخ
آذر 2, 1401
درود بیکران و همیشگی من به شما بانوی آریایی
پاسخ
آذر 1, 1401
درود جناب علیزاده گرانقدر
و آرزوی دل شکسته تان مستجاب
🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
آذر 2, 1401
درودتان بیکران باد بانو آریایی
پاسخ
بستن فرم