🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 فصل سرد

(ثبت: 218671) آذر 11, 1398 
فصل سرد

گویم چرا از آسمان ، حتّی زمین آلوده است
روحِ پلیدی بر جهان افتاده و آسوده است

باز این هوا ساکن شد و وارونگی آمد پدید
خورشید حقّ اما خودش روشنگرست و پر امید

ذرّاتِ بی پروایِ غم در خونِ ما جاری شده ‌ست
آشفتگی مهمانِ هر جا گشته و ساری شده‌ ست

پاییز ها کوکو نمی آید دگر با لک لکی
تالاب ها خشکیده و حتّی نمانده پرژکی

گلهای بسیاری در این آب و هوا پژمرده اند
دلهای بسیاری که از غم ، نابجا افسرده اند

آبان به غوغا رفت و ماند آذر از آن اما به جا
داغ است خاک این زمین بر جای پای رفته ها

یلدایِ مان پشت در و خود را مهیا می‌کند
آرام می‌آید ولی … پاییز بلوا می‌کند !

هرسال می‌گوید به او ، این فصل مهرانگیز و زرد
رویِ سیاهِ روز ها ، ماند به پایِ فصل سرد

اندیشه در هرکار کن ، بر مصلحت رو ، حق نگار
امروز هم دیروز شد … فردا چه گوید روزگار !

سپیده طالبی
98/9/10