![امیر جلالی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/04/7453cc6bf77c5670a37ea34a607f32ac-425-e1649215115368.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نه از سر تقدیر
که به حکم یکی قبله ای
چه پولادین قلب هایی
که ماهیان دریای مرده شدند
نه به رسم انتخاب
که به جبر یخبندان
سرفراز جنگلی
پای در زنجیر
سالیان کابوس را
در مسیرهای کوتاه تکراری
میان چهار دیوار بی سقف
به تلخی ناسزا
به زهر سیلی
به زخم داغ …
به یاد آر
سالیان نمور و سرما و درد را
در اعماق حجره فراموش شده گان
به سر کردن
نه از روی تحمل
تنها به رسم عشق
عشق به سهم از یکدیگر
اما …
نیلوفر… خوابی کوتاه بود
زایش … رویایی بی سرانجام
وسحر … خالکوبی روی پوست آب
شمع به خانه نهان را
تازی باد ، به شکار آمده
من به پشت سر نگاه خواهم کرد
و بغض تمام آرزوهایم را
فرو خواهم خورد
من می گویم
و تو باور کن
که واقعیت
نقاشی است
و حقیقت
مهره ای خاک خورده
در بساط نابینایی عتیقه فروش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اردیبهشت 26, 1398
سلام
روان و رسا
چه بسیار گویندگانی و چه کم شنوندگانی …
من می گویم
و تو باور کن
که واقعیت
نقاشی است
و حقیقت
مهره ای خاک خورده
در بساط نابینایی عتیقه فروش
موفق باشید
🌿🌹🍃
پاسخ
اردیبهشت 28, 1398
جناب آقای بایبوردی با سپاس از لطف و همراهی شما. درود بر شما
پاسخ
بستن فرم