🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
جانم به فدای همه ی مردمِ عاشق
همواره به میدان شرف، حاضر و فائق
این خلقِ رسیده به فرازی که نبودند
با خیره سری های [1] شهِ خیره[2] موافق
وین قومِ بلا دیده ی از غم برهیده
محصولِ دعای سحرِ خیلِ شقایق
آنان که دویدند و رسیدند به مقصود
قومی که دقیق اند به ایام و دقایق
یک ملت مظلوم که فریاد محبَّت
سرداده و سَر، داده و بر عشق چه لایق!!
در مسلخِ آزادی و عرفان شده پَرپَر
پَرپَر شدگانی که سرودند حقایق
دل داده به آیاتِ خداوندی قرآن
خوانند چو مرغانِ سحر، سوره ی طارق
پ . ن
[1] . خیره سر. [ رَ / رِ س َ ] (ص مرکب ) بیهوده گرد. بوالهوس . || سرکش . (غیاث اللغات ). لجوج . ستهنده . عنود. یک دنده . گستاخ . بیشرم . لجاجت کننده . پندناپذیر. (یادداشت مؤلف ) :
به خیره سر شمرد سیر خورده گرسنه را
چنانکه درد کسان بر دگر کسی خوارست .
[2] . خیره . [ رَ / رِ ] (ص ) بدخواه . بداندیش . نابکار. (ناظم الاطباء). ستمگر. آزاردهنده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):