ماشه میکشی

درود  ها

بسیار

باز

زمزمه  ای  سرد

پاییزی  متروک  را از  دامان  من  پاک   می کند

بسیار  ارزند  و پر احساس

اما "  چشمان بید  " 

من با اون  ارتباط بر قرار  نکردم

حالا من گرفتمش به عنوان  چشمان ترس  که در بید بیشترست  و یا  چشمان بیدار  شاید  بوده  که در نگارش  افتاده

دســـــــــــــــــــــــــتمریزاد   و

سلام و درود 

بی مقدمه باید بگویم شاهکاری آفریده ای که همه آن را تحسین خواهند کرد .

گر چه سپید است ولی آهنگ زیبایی دارد ملایم و مداوم 

اما رشنوی عزیزم در خصوص چشم بید فرموده اند ارتباط با آن برقرار نکرده ام 

استاد عزیز ذرات همه می بینند و می شنوند 

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم 

را مولانا از زبان ذرات فرموده اند و در داستان ها ی قدیمی داریم که درخت شهادت داده است که اتفاقی در محدوده ی آن رخ داده یا نداده .

من عجیب از این سپید گردن فراز  رو سپید خوشم اومده و مطمئنم از این پس شاهکارهای بسیاری را از،شما خواهیم خواند .

در پناه خدا

سلام بر شما بانو دادگر گرامی

شما زبان شعری خود را یافته اید و کاملا پیداست که بر اثر تکار مداوم این زبان در شما نهادینه شده.

حتم دارم که از این پس (شاید هم کمی پیش از این)قادرید مکالملت روز مره ی خود را هم در این قالب بیان کنید و زیبا هم بیان کنید.

پیشنهاد دوستانه ی من به شما این است که قدر این گنج ارزشمند را بدانید و در استفاده از آن نه خست بخرج دهید و نه اسراف کنید.

در انتخاب سوژه کمی محتاط باشید.با حضرت استاد طارق کاملا مواففقم و حتم دارم در این سیر صعودی شاهکار های بیشتری از شما خواهم خواند.

مانا باشید

درودها بانو دادگر بزرگوار

شعر خوب و دلنشینی بود از قلم شما

به نظرم در هر دو حالت فرم و محتوا همراستائی خوبی دیده می شود

شادان و نویسان باشید بزرگوار