🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ماضیِ معصوم، مضارعِ مُتبرّک، مُستقبلِ مبارک!

(ثبت: 255548) بهمن 8, 1401 
ماضیِ معصوم، مضارعِ مُتبرّک، مُستقبلِ مبارک!

 

با اشکِ بی نظیرِ جنابِ ستاره‌ها

می‌ریخت آسمان به کتابِ ستاره‌ها

یک تیرِ تیره‌بختِ تهیدستِ خیره‌سر

کم کم پَراند رنگِ لعابِ ستاره‌ها

وقتی گلویِ شیشهٔ عِطرِ غزل شکست

وقتی‌که شد شکنجه، خشابِ ستاره‌ها

عریان‌ترین قصیدهٔ چشم استفاده کرد

از بغضِ ناب و قلبِ کبابِ ستاره‌ها

شلّاقِ مرگ بر دلِ حسّاسِ ابرها

آتش نوشت بعدِ خضابِ ستاره‌ها

خورشید و ماهِ مضطرب از انبساطِ درد

مُردند از جوابِ مُذابِ ستاره‌ها

ناقوسِ آه زنگِ کلیسایِ باد شد

تا روضه خواند با تب و تابِ ستاره‌ها

نقّاشِ غم بجایِ قلم غرِّه‌‌نیزه‌اش

پاشید خون به بومِ جنابِ ستاره‌ها

 

ــــــــــــــــــــــــ
سید محمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ــــــــــــــــــــــــ
محبوبه باقری صیقلانی
ــــــــــــــــــــــــ

 

پ ن:

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

گفت ای عاشقِ دیرینهٔ من خوابت هست؟

“عالی‌جناب حافظ”

 

 

 

نظرها
  1. سلام و درود جناب رضاپور
    شب خوش

    بزرگوارید و لطف دارید

    سلامت باشید

  2. سلام جناب دکتر مدهوش گرانقدر
    شب خوش

    از کوچک‌نوازی حضرت‌عالی سپاس‌گزار و خاکسارم

  3. سلام و درود
    شب خوش

    از لطف حضور حضرت‌عالی سپاس‌گزارم

    در بابِ بسته بودن نقد خود را تافتهٔ جدا بافته نمی‌دانم و با نقد به‌هیچ عنوان مسئله ندارم امّا با که نقد کند و اسم و رسم چیزی که درمجازآباد نقد خوانده می‌شود اساساً مشکل دارم، چرا که نقدکننده واقعی انگشت شمارند و افراد نقدکننده کذایی که از نقد به نفع انتقاد سوءاستفاده ابزاری می‌کنند بسیارند!

    نام از کسی نمی برم ولی زیر آثار بعضی افراد در صفحات مختلف و سایت‌‌های مختلف چهل پنجاه خط بَه بَه و چهچه نوشته می‌شود به عنوان صورفلکی نقد در حالی که آن اثر فلان شخص یا بهمان افراد چیزی که در چنته ندارد هیچ، پُر از اشکالات بدوی و بدیهیِ شعر و پریشان‌گویی‌ست که هر تازه‌کاری می‌داند، تا وقتی هرچیزکی نامش نقدست و لباسِ عوام‌فریبی و سیاه‌نمایی بر تن دارد، تا هنگامی که دکانِ چهچه و بَه بَه به اسم نقد بازست و بر شعرشناسان و فضلا بسته‌ست و در دستِ ظاهرسازی‌ و سیاست‌زدگی‌ست ترجیح می‌دهم گزینه نقدم در مجازاباد حال هرکجا می‌خواهد باشد بسته و متکی به خود و بعد دو استاد قلندر در محیط حقیقی باشم!

    در باب این عرض شما نیز که فرمودید: “اگر عکس را ضمیمه نمی کردم حداقل شما یک نفر نمی‌توانستید منظور سروده را حدس بزنید” عارضم به خدمت انور شما که در شعر آیینی سه محل ورود داریم

    اوّل
    ورود از راه مدح و نعت

    دوٓم
    ورود از راه روایت که منِ شاعر در حقیقت راوی‌ست

    و سوّم
    بیان از زبان حیوان و نبات گرفته تا اشیاء بی جان

    و حرف دیگر

    برای هر کدام از شهدای کربلا ده‌ها اِلمان متفاوت با سایر شهداست

    فرض مثال اِلمان مطرح حضرت عباس علیه‌السلام مشک‌ست و خاکم بر دهان بازوان بریده

    اِلمان مطرح وهب نصرانی بودنش قبل پیوستن به امام‌ست و این‌که پس از شهادت ام وهب سر مبارکش را سمت دشمن پرتاب کرد و فرمود: آن‌چه در راه خدا داده‌ایم پس نمی‌گیریم و تضمین قولی که به همسرش داد توسط مولا امام حسین علیه‌السلام

    اِلمان مطرحِ حضرت علی اصغر علیه‌السلام نیز گلوست و تیر، وَ بنا بر اکثر گزارشات و خاصه لهوف شش ماهه بودن حضرت که دو از سه در این شعر مشترک آورده شده است!

    موفق باشید

  4. سلام و درود بزرگوار
    شب خوش

    از لطف شما سپاس‌گزارم

  5. سلام و درود جناب استاد یغمایی گرانقدر
    عرض ادب
    شب خوش

    از لطف و بزرگواری حضرت‌عالی سپاسگزار و خاکسارم

    التماس دعا