🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
1
میخانه مُدام داشت می خورد دمی
یک جرعه شرابِ ناب از دست ممی
از دستِ ممی که بود ساقی ، جانا
ما را به دمی مدام همدم نه غمی
2
می زنی سنگی کبوتر بال را
بال را زخمی کنی شادی دلا
خود بپا سنگی زدی سنگی خوری
کیفری بینی به ید خود جاهلا
3
نا علاجی درد دارم ای رها
یادِ شیرینی کنم خسرو دلا
همنشین با هم ، به فرهادی نگاه
زخم دل با تیشه درمان مرحبا
4
مزرعی عمران به ویرانی عیان
زخم ها خوردیم از کس ناکسان
خوشه چینانی که حالا مدّعی
خشک دستانی که حاسد بینمان
5
هُدهُدی هادی که هادی بینِ ما
آشنا با هر ادیبی شهرها
آشنا ما را به جایی رهنمون
رهنما جایی به ققنوسی نما
ولی اله بایبوردی
28 / 11 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
اردیبهشت 13, 1399
البته گمان من این است که بعضی از بیت ها خود بخود و بالقوه مطلعی برای اثری کامل خواهند بود و بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
اردیبهشت 13, 1399
سلام
استاد ارجمند جناب جلالی مهر آفرین
سپاس از لطف و مرحمت جنابعالی
ممنون از همراهی تان بزرگوار
طاعات و عبادات مورد قبول پروردگار
🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم