🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بر فراز كوه صبورى
رو به راههاى مه آلود
عابر هميشه غريبم
بين روزهاى موازى
نى نبوده ام كه بنالم
در رثاى مرگ نيستان
دف شدم كه جشن بگيرى
تا تــــنِ مرا بنـــوازى
با هزار شعله هم آغوش
حجله بسته ى هذيانها
شاهدخت پرده نشينم
در قبيله هاى حجازى
تكه اى گدازه ى سرخم
در لباس مخمل جنگل
مثل اشكهاى حقيقى
پشت خنده هاى مجازى
روى ساقه هاى خيالم
باز مى شود نفس عشق
پاگرفته در تن بـــــادم
مثل ريشه هاى هوازى
ببر بودم و ندريـــــدم
تيغ بودم و نبريــــدم
بندبندِ سادگى ام سوخت
باز هم در آخر بازى…
#غزل_آرامش
@ghazalaramesh
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
آذر 11, 1396
سلام و عرض ادب محضر استاد گرانقدرم بانو آرامش ارجمند
همیشه عالی و نغز می سرایید
آثار فاخرتان همواره در اسمان شعر ادب ایران زمین می درخشند
عالی و دل انگیز می سرایید
درود بر شما
پاسخ
آذر 11, 1396
درودها …
کسب فیض شد …
پاسخ
آذر 11, 1396
ببر بودم و ندريـــــدم
تيغ بودم و نبريــــدم
بندبندِ سادگى ام سوخت
باز هم در آخر بازى…
سلام بر ملکه ی شعر سرزمینم
اثری نغز و ماندگار است
درود بر شما
در سایه سار مهر الهی
پاسخ
دی 18, 1396
بانو آرامش عزيز
واقعا شعرهايتان را دوست مي دارم دست مريزاد
پاسخ
دی 18, 1396
بانو آرامش عزيز
واقعا شعرهايتان را دوست مي دارم دست مريزاد
پاسخ
دی 18, 1396
بانو آرامش عزيز
واقعا شعرهايتان را دوست مي دارم دست مريزاد
پاسخ
بستن فرم