🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
«از سوز محبت چه خبر اهلِ هوس را
این آتش عشق است نسوزد همه کس را[1]»
آنجا که بوَد جایگه همّتِ عنقا
هرگز نتوان یافت رَدِ پای مگس را
دریا به دلش کرده نهان درُّ و گهر را
واپس زده در ساحل اگر خاری و خس را
مرغانِ سحر سقفِ قفس را بشکستند
آرید خبر مرغِ غنوده به قفس را
جانم نکند مشکل عالم اگر آسان!!
از من بستانید همین نیمِ نَفَس را
اقوامِ به نان رفته چه دانند هنر چیست؟
آنان همه دانند عجب قدرِ عدَس را !!
دل داده و چیزی نگرفتیم ز دنیا
پاداش کِه داده به کسی کار عبث را؟
عمری به فنا داده و کاری ننمودیم
ای بیخبر از خویش بزن بانگ جرس را
طارق رَهِ خود گیر از آن قومِ هوسناک
«از سوز محبت چه خبر اهلِِ هوس را»
[1] بیت از : فصيحي تبريزي
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
بهمن 6, 1395
من همون مگس وشما عنقا من همون قوم به نان رفته وشما به نام داده چرا من اینجوری وشما اونجوری .گناه من این وسط چیه یا باعث عنقا بودنتون از چیست /من هوس باز وشما عاشق پیشه شدید ؟؟؟؟؟حال رخ خود گیرید از ما …………..جناب طارق رخ بنما . خدا با تمام کثافتکاریهامون رخ برنمی تابد شما برمیتابید کمی با ما به از این باشید .موضوع عشق خیلی جالبه ودوست داشتنی خصوصا در سرمای زمستان از پشت پنجره کنار شومینه وبا شکمی سیر و فنجانی قهوه دردست وبرفی سنگین که به نظاره اش نشسته باشی آنهم روی مبلی راحتی و موسیقی ملایم .جناب طارق عزیز میبیخشید که نمیتونم عشق را بشناسم هرچند با هوس بیگانه ام وبا عشق بسیار دمساز اما این روزها با ایمیلها وکامنتهایی که برام نوشته میشه نمیتونم عشق رو بیابم در جواب سوالاتشون سوال میکنم در مورد عشق . دیگه پیامی وپاسخی نمیاد .وقتی شرمندگی پدر از فرزند را میبینم شرم دارم هم از هوس بنویسم وهم از نفس وعشق . وقتی تن فروشی را میبینم فقط بخاطر یک چیز ناچیز البته برای من اما برای او اوج آرزو کمر عشق میشکند وخودشو قایم میکند . عشق را از پشت پنجره نمیشود شناخت وازش نوشت تا پنجره نشکند و دل نشکند محاله عشق خودشو برسونه /نمیدانم چرا نوشتم این حرفها رو شاید امروز حالم خوش نبوده بخاطر آنچه دیده ام وناظر بودم . اما هرچه هست از عشق متنفرم
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام درویش جان
عزیزدل ، در این شعر جز از محبت چیزی گفته نشده …. داستان هوس است .
طارق رُخ خود گیر از آن قومِ هوسناک
«از سوز محبت چه خبر اهلِِ هوس را»
بله آن قوم هوسناک این مصیب ها را آفریده اند .
درویش جان خودت می دانی که دل من چقدر از این اوضاع خون است ولی هرکس خربزه می خورد پای لرزش هم باید بنشیند .
در هر انقلابی این اتفاقات رخ می دهد.
بنده اعتقاد دارم جنگ و تحریم و بی فرهنگی ها مصائب فراوانی برای مردم ما آفریده است اگر تحریم ها تمام شود و جنگی رخ ندهد و جامعه باز همین باشد اینجا باید تنها به یک نقطه متمرکز شد و آن فرهنگ است و تغییر فرهنگ هم کار آسانی نیست الان نیاز شدیدی به چندین فردوسی داریم .
از طرفی روحانیون پاک سرشت با سواد و کار آمد هر چه را می بافند آخوند های متحجر نادان آن ها را پنبه کرده و سپس به آتش می کشانند این هم درد بزرگی است که باید به فکر درمانش بود.
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام مجدد
اگر هر چند گاهی آهنگ های ملایم می گذاریم به خاطر رفع امواج منفی ست همان غم هایی که شما خودتان دارید و در دل آشوب ها بر پا می کند.
جانمی
پاسخ
بهمن 7, 1395
ازسوزمحبت چه خبراهل هوس را
درودفراوان نثار شما
و قلم متعهدتان استادطارق بزرگوار …..
برقرارباشید به مهر…..
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام و درود بر جهان عشق و معرفت
سپاس از حضور پر مهرتان
پاسخ
بهمن 7, 1395
درود جناب خراسانی عزیز ؛
به واقع مستفید و محظوظ شدم …
در پناه حق تندرست باشید.
پاسخ
بهمن 7, 1395
با سلام و سپاس بی حد از عزیز جانم
پاسخ
بهمن 7, 1395
درودهااااا
اشعار شما همچنان به سکرآوری زمزمه جویباراز رود خانه زلال بینشتان جاری ست قلمتان پویا
پاسخ
بهمن 7, 1395
با سلام و درود بر فرزانه شعر و ادب ایران
پاسخ
بهمن 7, 1395
درود ها استاد گرانقدرم جنلب طارق مهربان و ارجمند
بسیار نغز و فاخر ست شعر آسمانیتان
فرمودید باید پای لرز خربزه ای که خوردیم بنشینیم
اگر لرز در مسوولین بی وجدان که هم و غم مشکلات جامعه را ندارند هم وجود داشت تحملش آسان بود
ولی هر کس به مسند صدارت و مدیریت می رسد یک شبه نا کس می شود و ولی نعمتان خود ( مردم مظلوم ) را فراموش می کند و مثل زالو خون آنان را می مکد .
امروز مسوول دلسوز یا نداریم یاد خیلی کم اند
مسوول کار بلد نداریم ، تا دلتان بخواهد مسوول غارتگر حریص داریم که همه لکه ننگی بر تارک انقلابب شدند
نفرین بر این خود باختگان بی شرم باد
امیدواریم به زودی به سر کرده ی خودشان واصل شوند
مردم در آتش بی مبالاتی و عملکرد های غلط و بیهوده ی مسوولین می سوزند
مردم انقلاب کردند که ستم بر چیده شود اما امروز مسوولین از دیروز بیشتر و بدتر به مردم ظلم و جفا می کنند
سر بلند باشید به مهر استادم
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام و درود
متاسفانه مردم هنوز مانند زمان شاه فکر می کنند و یکنفر را مسئول این وخامت اوضاع می دانند این داوری غلط هم در سیستم گذشته بود و هم در این حکومت .
مردم نمی دانند که رئیس جمهور و دولت چه وظایفی دارند. و وظیفه ی رهبری چیست…
دکنرجان باز هم می گویم ما فقر فکری داریم و به سراغ فرهنگ غنی خود نمی رویم و این فرهنگ حاکم در جامعه ضد فرهنگ است.
سپاس از حضور گرم تان
در پناه خدا
پاسخ
بهمن 7, 1395
سپاس گرامی استاد خراسانی عزیز و محترم
در باب شعر هماره چون گذشته زیبا میسرایید و شیوا ، اما در باب انقلاب ، بنده هیچگاه معتقد و معترف نبوده ونیستم که انقلابی داشته ایم ، بلکه شوری جدا مانده از شعور همیشه در اکثریت ملت ما موج میزند و شاهدش هم نابسامانی و قهقهراییست که دامن گیر ماست ، و اما فرهنگ که در تقلید بی هویتی دست وپا میزند و تنها به مفاخر گذشته می بالد
ـ
تبار
به خویش می بالد
برای دانایی
به پس مرو
که راهت میرود به پس فردا
ارادتمندی بنده را پذیرا باشید گرامیم
پاسخ
بهمن 7, 1395
درووووود
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام و درود
این سایت آزاد است ولی در مدار آزادی
مدار آزادی را مفصل برای عزیزان توضیح خواهم داد
دولت از پایه و اساس مشکل دارد هرکسی بیاید اوضاع از این بهتر نمی شود
امروز حرف فرهیختگان پستو نشین را گوش نمی کنندًً !! باشد که فردا آه حسرت شان تا ثریا برود.
همه ضد انقلاب هستند الا دزدها
عزیزم انقلاب کرده ایم چرا انقلاب نکرده ایم ؟ ولی این انقلاب به مدیران باشعور و دانایی نیازمند است که بسیار تعدادشان کم است.
سپاس از حضور موثر حضرتعالی
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام استاد عزیز
بسیار دلنشین و زیبا
زنده باشید
پاسخ
بهمن 7, 1395
سلام و درود و سپاس از حضور سبزتان
پاسخ
بهمن 8, 1395
سلام وعرض ادب واحترام جناب خراسانی عزیز و ارجمند
زیبا سرودید واز خوانش آن لذت بردم
شاعریتان مستدام
پاسخ
بهمن 9, 1395
درود بر شما پدرم
بسیار زیبا
محظوظ شدم
سایه مهرتون مستدام
پاسخ
بستن فرم