🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مرغ آمین

(ثبت: 268199) اسفند 16, 1402 

 

همیشه عشق را در تو فرایندی جدا دیدم
و در هر پیچ و خم از تار گیسویت خدا دیدم

نه دور از تو توانم هست و نه با تو توانم بود
رها خود را شبیه ذره وقتی در هوا دیدم

مرا دوری و مهجوری چنان آزرده دل کرده ست
که از روز ازل خود را هم آغوش بلا دیدم

نه ایوبم نه موسایم نه صحرایم  نه دریایم
ولی در  ناتوانی خویش را هم چون عصا دیدم

درون آسمان قلب من امشب چه غوغایی ست
تو را چون اختر سعدی به تعبیری هما دیدم

چه یاحق یاحقی دارد به شب ها مرغ آمینت
برای درد دل کردن تو را تا آشنا دیدم

تمام حس و حالم را درون شعر می ریزم
چون این چنگ غزل را با نوایم هم نوا دیدم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. حمید گیوه چیان

    اسفند 16, 1402

    درود بر شما بانو پناهنده ی بزرگوار
    مثل همیشه زیبا و دلنشین
    قلمتان مانا👏👏👏👌👌👌🌺🌺🌺

  2. مهدی محمدی

    اسفند 16, 1402

    سلام و عرض ادب قلمتان تابان 🌺

  3. فریبا نوری

    اسفند 16, 1402

    درودها شعر بسبار سرزنده و زیبایی است خانم پناهنده عزیز، فقط با (ناتوانی همچون عصا) کنار نیامدم چون عصا ابزاری کمکی برای رفع ناتوانی است. گذشته از این با توجه به بافت، عصا یاداور عصای موسی و معجزات آن است و اعجاز با “ناتوانی” همخوانی ندارد.

    • صدیقه پناهنده

      اسفند 16, 1402

      درود بر شما بانوی گرامی /منظورم این هست که در وقت ناتوانی به خودم تکیه کردم .عصا و موسی مراعات نظیری است که این معنی مورد نظرم نبوده بلکه تکیه کردن خودم به خودم بوده است. .
      سپاسگزار نگاه تان هستم .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا