🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مرگ آبرو

(ثبت: 231873) مهر 2, 1399 

 

بی در و دروازه ها در را به رویم بسته اند
دست و پایم را به بند آرزویم بسته اند

بندگی کردم کجا از شش جهت بودم رها
چار بند ناسزا از چار سویم بسته اند

خنده ای روی لبی گل کرد پائیزم رسید
ای دل لغزیده با یک تار مویم بسته اند

دفتر اندیشه ام با عشق هم خوانی نداشت
زنده ماندن را به مرگ آبرویم بسته اند

هستی ام را باختم با یک تبسم ناگهان
کام یابی را به اسرار نگویم بسته اند

آب چشمک می زند خشکیده لب های خیال
کمتر از یک گام دور از آب جویم بسته اند

مهر ورزیدن به غیر از سوختن حاصل نداشت
تازه فهمیدم که من را بر عدویم بسته اند

 

 

 

 

نظرها
  1. جواد مهدی پور

    مهر 2, 1399

    سلام و احترام محضرتان جناب استاد خادمیان عزیز

    زیبا سرودید

    لذت بردم از شعر پاکتان

    زنده باشید به مهر

    درود ها

    💐🙏💐

    • مهر 3, 1399

      سلام و درود بر شما جناب دکتر مهدی پور عزیز
      سربلند باشی🌷🌷🌷🌷

  2. 🌹🌹🌹🌹🌿💐💐💐💐

  3. علی معصومی

    مهر 2, 1399

    درود و عرض ارادت
    جناب خادمیان نازنین
    ◇◇◇◇◇
    آفرین بر شما عزیز
    و قلم شیوایتان
    ◇◇◇
    ای مه زیبا ز تقدیرم چه می دانی که باز
    شب چراغم را به شمع کورسویم بسته اند
    🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
    در پناه خدا

    • مهر 3, 1399

      بینهایت سپاسگزارم عزیز دوست نواز زنده باشی🌹🌹

    • مهر 3, 1399

      متشکرم زنده باشی🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا