🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مسخ زمان

(ثبت: 255281) بهمن 2, 1401 

 

رأس ِ دوازده، نَ فَ سَش افتاد
میدان، به دور ِ مرد که می‌چرخید
مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
یک صفرهای زرد که می‌چرخید

رأس ِ دوازده، نَ فَ سَم دارد
یک ساک صفر خاطره می‌بندد
می‌بندمم به مرکز ِ پوچی، او
در را به روی دایره می‌بندد…

یک کوچه با تگرگ ِ (( نخواهد بود))
یک باجه در مسیر ِ سراپا گوش
یک مرد ِ زرد، شکلِ بلیطِ رفت
یک طــول، عرضِ پوچ ِ ممیّزپوش

رأس ِ دوازده به سرم افتاد
یک سیب ِ گازخورده درونم هست
شرلوک‌ها میان ِ تنم بودند
از من فقط، دهان ِ جنونم هست

شرلوک‌ها میان ِ تنم بودند
مشغول ِ یک مکاشفه‌ی مسکوت
مشغول ِ صفرهای تنم بودند
در لای ِ لای ِ لای ِ من ِ مشروط !

در پیچ و تاب ِ هیچ ِ خودم با تو:
میدان ِ شهر، عقربه خواهد خواب …
میدان ِ شهر، وقت ِ تصادف با …
میدان ِ شهر، صفر و یک ِ شب تاب

طوفان گرفت جیب ِ نجیبم را
میدان ِ شهر، پیچ ِ سوالم بود
هر عابری به اسم ِ عصای زرد
مشغول ِ حلّ ِ حال ِ محالم بود

یک آسمان سرخ و پُلی (( من فیه ))
((ما)) جیغ ِ هر کلاغ ِ خبر بودیم
از دور ِ دور ِ دور، چه نزدیکیم
مشغول ِ رقص ِ پای خطر بودیم

افتادم از کلاف ِ نَفَس‌پوچی
یک صفر، صفر یک، نه ! ممیّز داشت !
عالیجناب !، عشق، تخیّل نیست
-از باجه‌های زرد مجوّز داشت-

افتادی از کلاف ِ نَفَس‌پوچی
با احتمال ِ ((کُشت)) مرا رفتی
مسخ ِ کدام عقربه‌ها هستی ؟
رأس ِ دوازده تو کجا رفتی ؟

در من، زنی شبیه ِ تو پاییزی
در من، کسی شبیه تو بارانی
در خلسه‌های درد چه می‌ماضی ؟؟
از این من ِ مچاله چه می‌دانی !! …

مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
یک صفرهای زرد که می چرخید
رأس ِ دوازده نفسش افتاد-
-میدان، به دورِ مرد که می‌چرخید

(پ.ن: پادآرمان‌شهری و بیمخاطب !)

 

 

 

 

نقدها
  1. سیاوش آزاد

    بهمن 2, 1401

    سلام
    تاملاتی چند اندر اثر پرناک برومند

    رأس ِ دوازده، نَ فَ سَش افتاد
    دوازده ساعت صفر عاشقی ساعتی است که امروز را به فردا بدل می کند بله چه شد که به دوازده که رسیدیم پروردگار چنین نعمتی را از ما تا مدتی نامعلوم گرچه شاید وقتش معلوم باشد از ما پنهان کرد
    ن ف سش فقط در نوشتار است یا در گفتار هم با سکت باید خوانده شود؟ به نظر می رسد شعر وادی گفتاری اش مرجح باشد بنابرین جولان های نوشتاری را لااقل خود مرتکب نمی شوم گرچه درینجا خالی از لطف نیست

    میدان، به دور ِ مرد که می‌چرخید
    بله این عالم است که بر محور انسان کامل می چرخد قوس نزول و صعود با محوریت او
    مرد به صورت معرفه آمده است اما چه بگویم که از معرفتش بی بهره ام و او ناشناسترین مردی است که می شناسم گرچه ندانم جز او مرد هست مگر آنکه مردی را از معیتش یافته باشند

    مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
    باجه نماد اقتصاد که حضیض آدمی است مردی نکره آمده است گرچه متاسفانه این نامردان را بیشتر می شناسم

    یک صفرهای زرد که می‌چرخید
    صفرها جمع است لکن یک آمده قبلش ولی مگر هزاران صفر در کنار هم باز برابر با یک صفر نیست و آن کدام یک است که صفرها را ارزشمند می کند گرچه باز ارزش فقط بدوست و صفرها همچنان صفرند و آن یک که آید صفرهایی ارزشمند ترند که به یک نزدیک تر باشند

    رأس ِ دوازده، نَ فَ سَم دارد
    در بند اول مصرع اول معنا کامل بود ولی درین بند معنا متوقف می شود به مصرع بعد

    یک ساک صفر خاطره می‌بندد
    به صفر که می رسیم تازه از خواب بیدار می شویم که هر چه کشته بودیم صفر بود می ماند خاطراتی که آنها هم در سکرات خواهند پرید

    می‌بندمم به مرکز ِ پوچی، او
    می بندمم قدری ثقیل است
    بله بدون یک به مرکز دایره ی صفر بسته می شود

    در را به روی دایره می‌بندد…
    و حال در سیاهچال صفر محبوسیم
    ….

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام و درود بیکران بر جناب آزاد عزیز
      قدم رنجه کردید
      سپاس فراوان از زحمتی که کشیدید
      در خصوص فرمِ نوشتاری مصرع نخست که فرمودید، بیشتر به آن جهت بود که سرعتِ خواننده را همان ابتدا با جریان متن تنظیم کرده باشم وگرنه ساختارش همان طبیعی نیز باشد مشکلی ندارد.

      ❤️🙏🌹

نظرها 14 
  1. طارق خراسانی

    بهمن 2, 1401

    مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
    یک صفرهای زرد که می چرخید
    رأس ِ دوازده نفسش افتاد-
    -میدان، به دورِ مرد که می‌چرخید

    سلام ودرود ها بر شما

    در پناه خدا 🌱❤️👌👌👌👌👌❤️🌱

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام و عرض ارادت استاد خراسانی عزیز
      قدم رنجه کردید
      ممنون از حضور ارزشمند شما
      ❤️🌹🌹

  2. سیاوش آزاد

    بهمن 2, 1401

    سلام
    طیب الله زنده باشید

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام جناب آزاد گرانقدر
      بسیار ممنونم که تشریف اوردید
      زنده باشید
      🌹❤️🌷

  3. مهرداد مانا

    بهمن 2, 1401

    سلام
    چقدر پیچیده بود این آرمان جان

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام استاد مانای عزیز
      سپاسگزارم که تشریف آوردید
      دریافت این اثر صد در صدی نیست. ولی ان شاالله عمری باقی باشد اثری با فضای سیال تر ارسال میکنم. زنده باشید
      🌹❤️🌷

  4. بهمن 2, 1401

    دوست نادیده‌ام سلام
    درود بر شما
    پادآرمانشهر نقطه مقابل آرمان‌شهر یا مدینه فاضله است. آرمانشهرهایی منظم و برابر که معمولاً سوسیالیست‌ها یا برخی از قدرت‌های تمامیت‌خواه تصویر می‌کنند.

    ویران‌شهر یا مدینه‌ فاسده: یک جامعه یا سکونت‌گاه خیالی در داستان‌های علمی-تخیلی است که در آن، ویژگی‌های منفی چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست. این جوامع معمولاً زمانی از یک جامعه را نشان می‌دهند که به نابودی و هرج‌ و مرج رسیده‌ است.

    برخی از موضوعات و مضامین ویران‌شهری محبوب در این داستان‌ها عبارت‌اند از:
    جامعه‌ای که در آن هیچ‌گونه آزادی‌‌ وجود ندارد و حکومتی تمامیت‌خواه بر همه‌چیز انسان‌ها حکم می‌راند.
    جامعه‌ای که توسط رایانه‌ها و ربات‌ها یا نیروهای نظامی اداره و کنترل می‌شود.
    داستان‌هایی دربارهٔ سرنگونی حکومت‌های توتالیتر یا امپراتوری‌های جهان در آینده.
    جامعه‌ای که در آن ابراز احساسات و نمایاندن جنبه‌های فرهنگی ممنوع است.
    جامعه‌ای که انسان‌ها تنها نقش خوراک برای موجودات دیگر را دارند، جامعه‌ای که دچار فراگیری ویروسی عجیب غریب شده یا اینکه انسان‌ها را برای برداشتن اندام و احشاءشان پرورش می‌دهند. (مثل سری فیلمهای زامبی، رزیدنت اویل و…) جهانی که در پی جنگ هسته‌ای، بیماری یا فاجعه‌ای دیگر نسل بشر تقریباً برافتاده است.
    موفق و نویسا باشید🌷

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام و درود فراوان بر شما دوست ادیب و ارجمند
      وقت شما بخیر
      بسیار سپاسگزارم از مطلبی که مرقوم فرمودید
      سلامت و کامروا باشید
      🙏🌹

  5. محمدعلی رضاپور

    بهمن 2, 1401

    سلام و درود و خدا قوت
    زیبا سروده اید جناب پرناک 🌿🌿🌿

    • آرمان پرناک

      بهمن 2, 1401

      سلام استاد رضاپور عزیز
      سپاس ویژه از حضور سبز شما
      ایام بکام
      🌹❤️🌷

  6. نسرین حسینی

    بهمن 3, 1401

    شرلوک‌ها میان ِ تنم بودند
    مشغول ِ یک مکاشفه‌ی مسکوت
    مشغول ِ صفرهای تنم بودند
    در لای ِ لای ِ لای ِ من ِ مشروط

    بسیار زیبا بود ودلنشین
    درودها برشما جناب پرناک ارجمند
    قلمتون مانا 🌺🌺👏👏

    • آرمان پرناک

      بهمن 3, 1401

      سلام و عرض ادب استادبانو حسینی ارجمند
      به دیده مهر نگریستید
      خیلی ممنونم
      سلامت و پاینده باشید
      🙏🙏🌹🌹

  7. مهدی سیدحسینی

    بهمن 3, 1401

    درود بر شما
    بهره بردم
    با آرزوی توفیق الهی و سعادتمندی تان
    🌷🌷

    • آرمان پرناک

      بهمن 3, 1401

      سلام و عرض ادب
      قدم رنجه کردید
      سپاس بیکران از عنایت شما
      زنده باشید
      🙏❤️🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا