🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 معرکه‌گیری

(ثبت: 242684) آبان 15, 1400 

 

سختست که در آخر جاده سر پیری
افتاده دلم در هوس معرکه گیری

در لاک خودم بود سرم در همه‌ی عمر
حالا شده ام سر به هوا موقع پیری

انگار که می سوزد و انگار که جدیست
این آتش روشن شده و این تو بمیری

مرغ دلم از بخت بدم در قفس افتاد
نه این که هوایی شده ام از سر سیری

اما چه کنم پیرم و معشوق جوانست
مرگست فقط چاره و پایان اسیری

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. فریبا نوری

    آبان 15, 1400

    انگار که می سوزد و انگار که جدیست
    این آتش روشن شده و این تو بمیری

    زبان صمیمی و محاوره ای شعر به جا و زیبا به کار گرفته شده.
    درود
    🌷🍃🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا