🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
یک دم اگر نظر بنمایی
برمن ز لطف گاه به گاهت
بی شک مرا هرآینه یابی
از کشتگان راه به راهت
هر گوشه از نگاه تو برمن
فیض و کرامتیست گوارا
ای مُنعم جمیع محبان
مَنعم مکن ز بذل نگاهت
در رهن غمزه ات بنهادی
اقبال سائلان درت را
یک التفات کن که نگردد
بختم به رنگ چشم سیاهت
لبخند دلکش تو چه سازد
با قلب عاشقان تو وقتی
خندیدن تمامیِ خوبان
در نزد اخم توست کراهت
رازی ز رازهای جمالت
پیدایش تمامی شبهاست
رخساره رانهان کند از شرم
خورشید نزد چهره ی ماهت
خورشید و ماه را تو دلیلی
بود و نبود روز و شب از توست
تنها گزیر ماه گریز است
از خنده های گاه پگاهت
رخساره ات شبیه کسی نیست
گرچه گل و ملائک و انجم
هستند مفتخر که بیابند
با چهره ی تو وجه شباهت
مهرت امان هردو جهان است
بی بیمم و غریق امیدم
از خوب و بد رها بنمایی
آنرا که آوری به پناهت
بر عصمتت گواست خداوند
همراه هر دو چشم قشنگت
با آنکه کشتگان جهان اند
نزد خدا گواه گناهت
خود را چگونه باتو بسنجیم
این اختلاف باید و شاید
جایی برای شِکوه نمانَد
تنها کنیم شکر الاهت
#مهدی_شریفی_زاده
#باقی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):