🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 میدان رفتن حضرت ابوالفضل

(ثبت: 256632) اسفند 5, 1401 

طبع خواهد کند ، وصف ماه منیر
شیر شاه نجف قهرمان دلیر

لیک قاصر بود از صفاتش زبان
شمه ی را شنو از شهی بی نظیر

ساقی تشنگان چون شنید ‌آن زمان
نالۀ العطش از صغیران امیر

نزد شاه شهید آمد و با ادب
خواست اذن جهاد از امیران میر

شاه گفتا برو چاره کن آب را
اهل خیمه همه تنشه اند ای شهیر

بر گرفت مشک را شد روان سوی نهر
بین راه کُشت و بست دشمنان را کثیر

مثل حیدر درید صف دونان دون
نزد نهر فرات شه رسید از کویر

بُرد کف زیر آب تا بنوشد ز آب
یادش آمد ورا تشنگی شبیر

آب را از کفش ریخت بر روی آب
مشک را آب کرد آن وزیر امیر

شد روان جانب خیمگاه حسین
بین دشمن روان شد یل دلپذیر

ابن سعد لعین لشکرش را بگفت
حمله بر او برید از سپاه نفیر

او یل حیدر است یک تنه لشکر است
پیکرش را زنید ضرب شمشیر وتیر

قطع بنمود عدو از یمین ویسار
دست عباس را قوم دون حقیر

بر دهان مشک را میر لشکر گرفت
تا رساند بر آن کودکان صغیر

ناگهان ظالمی تیر را زد به مشک
قطع امید کرد زآب مشکش اخیر

او فتاد از فرس بر زمین گفت اخا
یاری ام کن ز لطف ای امیرم امیر

شه به بالین او آمد اورا گرفت
اشک ماتم بریخت آن امام بشیر

داغ تو گفت اخا پشت من را شکست
گشته امید قطع زین جهان اثیر

سامعا بس نما ماجرای غمین
دفترت را ببند توسن خامه گیر

۲۲-۶-۱۴۰۱

فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    اسفند 6, 1401

    سلام
    یک سوال :
    به نظر شما آیا شجاعت مسری ست ؟ یعنی می توان از همین روایات الهام گرفته و با یزید زمان جنگید ؟

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا