🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 می میرَد

(ثبت: 267872) اسفند 1, 1402 
می میرَد

 

شبیه موج…که در هر کرانه می میرَد
سری که داده به دل روی شانه می میرد

پرنده ای ست مهاجر نشسته کنج قفس
بهار بر سرِ انبوه دانه می میرد

نبند امید…هواخواهِ مردم دوران!
که مَرد این سده دور از زمانه می میرد

در این جهانِ پر آشوبه رسم، تنهایی ست
به راه دل چه کسی بی بهانه می میرد؟

درون عزلت خود…،مَردِ راه…،خواهد رفت
که ماه، زاده شد از شب، شبانه می میرد

کسی که غصه اش از کوهِ غصه های شماست
همیشه گوشه ی دیوارِ خانه می میرد

درون آتش خود سوخت و فرو کش کرد
شرار آه فقط،بی زبانه می میرد

نمی رسد به سرانجام دیگری جز مرگ
حقیقت است که با تازیانه می میرد

به آشیانه رسید آنکه پَر به آتش زد
دلی که ققنوس شد… جاودانه می میرد

 

برهان جاوید
بیستم خرداد هزار و چهارصد و یک

 

 

نقدها
  1. مهدی محمدی

    اسفند 5, 1402

    سلام و عرض ادب

    غزل “می میرد” از شاعر فرهیخته آقای برهان جاوید در وزن “مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن” سروده شده است از اختیارات این وزن این است که به جای “فَعَلُن” می توان “فع لن” آورد. قوافی عبارتند از : ” کرانه، شانه، دانه، زمانه، شبانه، خانه، زبانه، تازیانه، جاودانه” که با وجود ردیف “می میرد” موسیقایی کناری را به غنا می رساند. دقت شاعر در توصیف پدیده ها جذابیت ویژه ای به این شعر بخشیده است. این شعر را با هم مرور می کنیم.

    در مطلع ، موج در کرانه (ساحل) می میرد که با تشخیص، مصرع نخست بیان خاص خود را پیدا می کند. همچنان این موج، سری که روی شانه به خاطر عشق آرام گرفته ، می میرد. دل اینجا مجازاً عشق و البته این مصرع دوم کمی از فصاحت دور شده است چون باید چندین بار بخوانیم و فکر کنیم که معنای آن چه بوده است.

    در بیت دوم مضمون را تقویت می کند. پرنده ای است مهاجر نشسته کنج قفس که در فصل بهار بر سرِ انبوه دانه می میرد. با مطالعه ی نظر شاعر گرانقدر متوجه شدیم “بهار” قید زمان است اما نحوه ی همنشینی آن در جمله و در کنار سایر واژگان به گونه ای است که معانی متعددی را به ذهن متبادر می سازد از جمله اینکه بهار در نقش فاعل معنا کنیم. به این صورت که : بهار همچون پرنده ای مهاجر کنج قفس نشسته است و بر سر انبوهِ دانه می گرید. که اینجا بهار و قفس محل تاویل است و در هر صورت مشخص نیست که چرا پرنده باید بر سر انبوهِ دانه بگرید که شاعر توضیح می دهد : پرنده ای که مهاجر است اگر چه درون قفس انواع خوشی ها و فراوانی ها برایش جور است ولی چون فصل بهار فرا می رسد از اینکه نمی تواند مهاجرت کند دق خواهد کرد و خواهد مرد. و گویا این پرنده ی مهاجر همان دل است که باید مهاجر باشد لکن این دل را اینقدر بسته اند و آزار داده اند به قیود دنیوی که توانایی پرواز ندارد و غمگین است همچون مرغی در قفس. این معنا را در ابیات بعدی پیدا می کنیم و چنانکه هر بیت پیش می رویم معنا را بیشتر در می یابیم و شاعر مشت خود را باز نکرده و مخاطب را تا پایان شعر به دنبال معنا می کشاند.

    نبند امید…هواخواهِ مردم دوران! که مَرد این سده دور از زمانه می میرد : انسانی که درد دارد انسانی که فهم دارد ناگزیر به تنهایی است چرا که همواره از ناحیه ی اطرافیان درک نمی شود، نه احساسات او و نه تفکرات او. فلذا تنها است

    درون عزلت خود…،مَردِ راه…،خواهد رفت، که ماه، زاده شد از شب، شبانه می میرد : البته ماه در شب زاده شد و اینطور به نظر می رسد که شاعر در تنگنای وزن گفته است چرا که ماه از شب زاده نشده و زاده شدن ماه از شب نمی دانم چه توجیهی می تواند داشته باشد مگر شاعر در این خصوص توضیح دهند.

    درون آتش خود سوخت و فرو کش کرد، شرار آه فقط،بی زبانه می میرد : مردی که تنها درد می کشد وقتی درد کشیدنش درک نمی شود باید شراره های داغ دل خود را نیز از دیگران پنهان دارد که مورد تمسخر و تهمت قرار نگیرد.

    نمی رسد به سرانجام دیگری جز مرگ، حقیقت است که با تازیانه می میرد : حقیقت می میرد. حق کتمان می شود و پایمال می شود. در سرتاسر شعر، صنعت تشخیص و دقت نظر شاعر در توصیف احساسات و پدیده ها چشم نوازی می کند.

    به آشیانه رسید آنکه پَر به آتش زد، دلی که ققنوس شد… جاودانه می میرد : و شاعر بالاخره در مقطع معمای شعر را حل می کند و آن پرنده ی مهاجر را دل معرفی می کند که نهایتاً پر به آتش می زند و به جاودانگی می رسد.

    با آرزوی بهترین ها برای شاعر ارجمند
    🌺

    • برهان جاوید

      اسفند 5, 1402

      درود و عرض ادب و احترام و خاکساری
      جناب محمدی گرامی
      بسیار سپاسگزارم از لطفی که به حقیر داشتید و اثرم را قابل دانستید
      تمام توضیحات شما مکفی و بسیار کامل بود که جای تقدیر دارد و نشان تسلط و معلومات خوب شما دارد
      گاهی جابجایی درست کلمات موجت تداعی معانی و برداشت های متفاوت برای خواننده اثر می شود که از نظر حقیر اتفاق خوشایندی را بوجود می اورد و ان کنکاش در کشف برای او شیرین است
      در مورد بیت:
      درون عزلت خود…،مَردِ راه…،خواهد رفت
      که ماه، زاده شد از شب، شبانه می میرد

      باید عرض کنم ماه در روز به خاطر نور فراوان خورشید و وجود جو زمین دیده نمی شود و شب و با غروب خورشید و کم شدن نور خورشید هنگام غروب خودش را نشان می دهد و دوباره صبح با طلوع خورشید در اسمان محو می شود و قابل رویت نیست و بنده با تفسیر این موضوع این پدیده را در شعر خود اوردم که مردانی که به خاطر درد و تحمل ناملایمات همواره خود را از چشم ها دور می کنند و دارای طبع بلند هستند در سیاهی و ظلمات دوران مانند ماه در اسمان می درخشند و دیده می شوند و حکم هادی و روشنایی دهنده را دارند و دوباره وقتی جامعه در روز فرو می رود به عزلت و کنج رنج خود پناه می برند و این نوع زندگی در سرشت انسانهای بزرگ است .ماه در روز هم می درخشد و نور می دهد ولی انسانها غرق در خوشی هرگز هدایت او را نخواهند دید تا دوباره جهان را ظلمات فرا بگیرد.

      بسیار بسیار سپاسگزارم از حضور گرم و نظر و نقد ارزشمند و نگاه تیزبین شما
      ایام به کام
      همواره موفق و پیروز باشید
      🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️🌺🌺🌺

      • مهدی محمدی

        اسفند 6, 1402

        درود و سپاس بیکران

        از خوبی های شعر شما این است که هم از شیرینی های ادبی بهره مند می شویم و هم از نگاهی که به پدیده ها دارید می آموزیم. قلمتان تابان 🌺

نظرها 16 
  1. حمید گیوه چیان

    اسفند 1, 1402

    که ماه، زاده شد از شب، شبانه می میرد

    درود بر دوست بزرگوارم برهان عزیز
    اثر بسیار زیباییست
    دم شما گرم و قلمتان ماندگار👌👌👌👏👏👏❤️❤️

    • برهان جاوید

      اسفند 1, 1402

      درود جناب گیوه چیان گرامی
      بسیار سپاسگزارم از نظر لطف و نگاه پر مهرتان
      پاینده باشید و سلامت
      🌺🙏🙏🙏🌺

  2. معین حجت

    اسفند 1, 1402

    بسیار عالی …مثل همیشه …
    درود بر شما آقا برهان نازنین👏👏👏💐💐💐

    • برهان جاوید

      اسفند 1, 1402

      درود استاد حجت گرامی
      حضور پر مهرتان موجب دلگرمی و نظر ارزشمندتان روشنای راه

      پاینده و پیروز باشید
      🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️

  3. طلعت خیاط پیشه

    اسفند 1, 1402

    جناب برهان جاوید ارجمند
    درود بر شما و این قلم زرنگار
    بسیار زیبا سروده اید
    🌹👏🌺🌸🌹👏🌺🌸🌿

    • برهان جاوید

      اسفند 1, 1402

      درود سرکار خانم خیاط پیشه گرامی
      سپاس از نگاه زیبا و نظر لطف تان
      سلامت و پیروز باشید
      🌺🙏🙏🙏🌺

  4. کبری محمدی

    اسفند 1, 1402

    سلام
    میهمان سروده ای زیبا شدم
    قلم تان تواناتر
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

    • برهان جاوید

      اسفند 1, 1402

      درود سرکار خانم محمدی گرامی
      سپاس از حضور و درج نظر ارزشمند تان
      پاینده و پیروز باشید
      🌺🌺🙏🙏🌺🌺

  5. شیدا شهبازی

    اسفند 2, 1402

    سلام و درود
    بسیار عالی 👏👏
    شرار آه فقط،بی زبانه می میرد

    نقش قلمتان ماندگار 🌸🌸🌸

    • برهان جاوید

      اسفند 2, 1402

      درود سرکار خانم شهبازی گرامی
      و سپاس از نگاه پر مهرتان
      پاینده و پیروز باشید
      🌺🙏🙏🌺

  6. درود برهان جان
    چقدر انتخاب این ردیف و قافیه زیباست
    و چقدر , نکته هایی که در هر بیت به آنها اشاره کرده اید به دل می نشیند .
    وزن انتخابی هم متناسب با محتواست.
    غزل زیبایی خواندم
    لب مریزاد
    و
    نبض قلب و قلم ات همواره در تپش
    👏👏👏🌹

    • برهان جاوید

      اسفند 4, 1402

      درود بر استاد ارجمند
      جناب شهرو بختیاری عزیز
      بسیار سپاسگزارم از اینهمه مهر و کوچک نوازی تان
      حضور پر مهر و نظر لطف تان برایم بسیار ارزشمند است و شاگرد کوچک اندیشه و قلم توانمندتان هستم
      همواره سلامت و پیروز باشید
      و سایه سبزتان مستدام
      🌺🌺🌺🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺🌺

  7. دوست

    اسفند 4, 1402

    سلام

    غزل بسیار زیبایی ست البته از حد‌گذشته زیباست
    در این بیت
    پرنده ای ست مهاجر نشسته کنج قفس
    بهار بر سرِ انبوه دانه می میرد
    حالا اگر بجای انبوه از اندوه استفاده کنیم به نظرت به لحاظ صور خیال چه اتفاقی رخ می دهد ؟
    بهار و‌ اندوه‌ دانه !
    خودم‌دارم فکر می کنم‌ بهار شده است و‌دانه ای هنوز سبز نشده ! دانه اندوهگین‌ نیست ؟
    البته نظر شما این بوده بهار شده است و‌ دانه بسیار است و مرغی در قفس بی دانه می میرد خب این مسلم است به مرغی دانه نرسد میمیرد چه بهار باشد چه فصل دیگری
    اگر از اندوه دانه استفاده کنیم نشانگر آن است بهاری بی مایه بهاری که چیزی در دامان ندارد

    • برهان جاوید

      اسفند 4, 1402

      درود حضرت دوست و سپاس از حضور صمیمی تان در این محفل ادبی و صفحه ی این کمین
      یکی از اتفاقات خوبی که در این پایگاه می افتد امکان دریافت ارا و نظرات عموم اساتید و دوستان است که جای تشکر از مدیریت محترم را دارد
      بسیار سپاسگزارم از نظر ارزشمند و لطفی که به حقیر دارید
      یکی از ویژگی های کلمات کاربست و کاربسط انها در خلق معانی مختلف در یک جمله است که این از ویژگیهای بسیار شاخص زبان فارسی است و در مورد بیت مورد اشاره حرف شما کاملا درست و متین است و می توان طبق گفته شما ان را تغیر داد و تعبیری جدید از ان دریافت کرد
      و می توان ان را به همین صورت گذاشت تا بار معنایی خود را به گونه ای دیگر خلق کند
      در این بیت کلید واژه مهاجر و بهار برای مرغ قرار گرفته تا مقصود شاعر را به مفهوم اصلی ان بسط بدهد و اینگونه می توان معنی کرد که:
      پرنده ای که مهاجر است اگر چه درون قفس انواع خوشی ها و فراوانی ها برایش جور است ولی چون فصل بهار فرا می رسد از اینکه نمی تواند مهاجرت کند دق خواهد کرد و خواهد مرد
      هرچند نظر شما هم درست است و تعبیرتان بسیار ارزشمند و بار معنایی بالایی دارد ولی بنده ترجیح دادم با این هدف و معنی این بیت را ببندم
      درود بر شما و سپاس بیکران از نقد ارزشمندتان
      همواره سلامت باشید و سایه سبزتان مستدام
      🌺🌺🌺❤️❤️❤️🙏🙏🙏🌺🌺🌺

  8. درود و احترام جناب دوست شاعر بزرگمهر برهان جاوید
    غزلی بسیار زیبا و دلنشین خواندم از شرح شعر مهدی محمدی و تعامل ادبی جناب عالی با ایشان در بخش نقد بهره بردم بابت اشتراک افکارتان بسیار سپاسگزارم
    🙏🍃🌿💐🌿🍃🙏

    • برهان جاوید

      اسفند 6, 1402

      درود استاد یزدانی ارجمند
      بسیار سپاس از کوچک نوازی و لطفی که به حقیر دارید
      سایه سبزتان مستدام
      و ایام به کام
      🌺🌺👍🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا