🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نسیم نوازشش
به من نرسید
قبل از آمدن به دست باد سپرده شد
اشک هایم
تا سی شمع
در قلبم آب شد
من برای خون خواهی
تا سالیان سال
پیاده به شرق و غرب تجربه رفتم
تا به جبران نبودش
هوایی تازه کنم
اما کسی آنجا نبود
از چراغ قرمز رابطه عبور کردم
نفهمیدم آن طرف خیابان
مردی مرا سمت خود می کشید
که تُن صدایش آهنگین نبود
من تلوتلوخوران
در سی و پنج شمع آب شدم
و از من جز نخ پاره هیچ نماند
جهانم در یغما گذشت
و او که چهل روز
چهل تسبیح را
چهل بار شمرد
امروز برای من سوخته
دعا می خواند
امروز روز ترحیم من است…
سروده ۱۴۰۰/۵/۱۰
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مهر 12, 1402
و او که چهل روز
چهل تسبیح را
چهل بار شمرد
امروز برای من سوخته
یاسین می خواند
اگر به جای کلمه ی دعا از کلمه ی یاسین استفاده می کردی یا هر کلمه ای دیگر که معنای مرحوم شدن بدهد ، نیازی به این توضیح آخر هم نبود :
امروز روز ترحیم من است…
از آن جهت گفتم که پایان بندی شعرت را دوست داشتم
پاسخ
مهر 12, 1402
درود مانای عزیز
ممنونم از نظرتون
از آن جهت دعا نوشتم که یعنی دعا را برای شفای من میخواند ؛ نمی داند که من مرده ام
رابطه ی یاسین و ترحیم رابطه ای تشابهی است و من قصدم تضاد بود
بازم سپاسگزارم که شعر منو خوندید
پاسخ
مهر 12, 1402
سلام
و
درود
پاسخ
مهر 12, 1402
درود بانو ممنونم از حضورتون
پاسخ
بستن فرم