🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
…
و
آتش
آخرین خط سرخ خواندنی
نهایت پاییزان
ازآن، خاکستر می زاد…
و
همه ی ستم و غارت زرد
که بر دودمان بشر می کرد…
همهمه ای مانده
بر لب ودندان شکسته ی فقط
سنگواره ها و سنگ
و
اکنونِ درهم،
روی رژ لبان روس پی ها
جعرافیای جهان متغیرست
بی هیچِ حساب و هندسه
هرچیز ، بهم می ریزد…
نقشه ی هوایی هرخلیج
روی لنگان “لیپنیها”
به وضوح دیدنیست
و عمیق چشم گرسنگان
هی گودمی افتد …بیشتر
تا کی
خورشیدِنوبتت!
سر خواهد زد!؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
بستن فرم