🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نمی دانم

(ثبت: 269125) فروردین 26, 1403 

نمی دانم

حبابم روی آب از ساحل و دریا نمی دانم
شدم درگیر امواجی که سر از پا نمی دانم

کسی دارد مرا با خود به هرسو می برد آیا؟
کجا خواهد رسید این راه ناپیدا نمی دانم

نگاهت کردم و نبض غرورم را نسنجیدی
تو هم دیدی مرا در بند خود اما؟، نمی دانم

ندیدم خیری از حال و هوای دل سپردن ها
چرا دلبسته ی مهرت شدم! این را نمی دانم

اگرچه از جنون آباد مرز بی سرانجامم
و راهی جز مسیر خانه ی لیلی نمی دانم

دلم را پس بده ای رفته از یادت وفاداری
من از قانون سرخ جنگل اینجا نمی دانم

به هر عهدیکه بستم جز پشیمانی نشد حاصل
تو روی اعتمادت مانده ای گویا؟! نمی دانم

♤♤♤

 

 

 

نظرها
  1. معصومه بیرانوند

    فروردین 26, 1403

    دلم را پس بده ای رفته از یادت وفاداری
    من از قانون سرخ جنگل اینجا نمی دانم

    سلام و درود

  2. طارق خراسانی

    فروردین 26, 1403

    اگرچه از جنون آباد مرز بی سرانجامم
    و راهی جز مسیر خانه ی لیلی نمی دانم

    دلم را پس بده ای رفته از یادت وفاداری
    من از قانون سرخ جنگل اینجا نمی دانم

    سلام استاد

    عالی ست

    در پناه خدا🌹

  3. معین حجت

    فروردین 26, 1403

    درود بر دوست بزرگوارم 👏👏👏🌺🌺🌺

  4. عظیمه ایرانپور

    فروردین 27, 1403

    درود بر شما
    عالی بود
    قلمتان سبز💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا