🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 هزار و يك شب

(ثبت: 224707) فروردین 12, 1399 

 

شبى تمام جهان را جواب خواهم كرد
سرابِ پشت سرم را خراب خواهم كرد

يخِ تمامىِ يخچالهاى حسرت را
به ضرب شستِ دمى گرم، آب خواهم كرد

بس است برده ى تقديرِ مقتدر بودن
عليه سلطنتش انقلاب خواهم كرد

ميان رفتن و ماندن، ميان مرگ و حيات
من انتخاب تو را انتخاب خواهم كرد

هزار و يك شب افسانه ام سحر که شود
حکایت گذرم را كتاب خواهم كرد

تمام ثانيه هايى كه بى تو گم بودم
ميان بغض، برايت حساب خواهم كرد

در آستانه ى باران، به روى شانه ى نور
رها و شاد و سبك، قصدِ خواب خواهم كرد….

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    فروردین 12, 1399

    سلام بر شاعر بی نظیر پاک
    شاهکاری در قالب غزل و غزلی که به بی مانند بودنش تاریخ رای خواهد داد.
    از آن غزل هایی ست که دوستش دارم، بی پروا و گستاخانه،
    بس است برده ى تقديرِ مقتدر بودن
    عليه سلطنتش انقلاب خواهم كرد
    عارفی میگفت خدا یعنی به خود آ، انسان خلیفه ی خدا در زمین است لذا می تواند چون او اراده کند و کار شگرفی را انجام دهد.
    پرده تقدیر را باید درید اگر بناباشد فقیر فقیر تر و قوی قوی تر گردد.
    آن پرده تقدیر را آتش به که هزاران هزار انسان بی گناه و پاک توسط افکاری آلوده به خاک و خون کشیده شوند.
    خطاط نیستم ولی خط خوب را از بد تشخیص میدهم
    شاعر نیستم ولی می توانم شعر قوی را از ضعیف تمیز دهم
    قضاوتم عالی نیست ولی ضعیف هم تیست
    هرآنچه قبلا گفته شد دوباره تکرار می کنم تو بی تظیر ترین شاعر زن ایرانی در کل تاریخ هستی و تا به تو برسند قرن ها زمان لازم است.
    در پناه خدا شاد زی 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿

  2. جابر ترمک

    فروردین 12, 1399

    درود و عرض ادب بانو غزل آرامش
    غزل از قلم شما خواندنی است شرابی ناب از صراحی سره ی عشق
    سپاس از اشتراک این شعر فخیم و ارزشمند
    👏👏👏🌷🌷🌷

  3. ولی اله بایبوردی

    فروردین 12, 1399

    شست دم

    کرامت همچون اولیا

    هر چند اغراق

    خدا می داند

    هر چند شدنی

    موجود ناشناخته

    آدمی

    چه باید گفت:

    تقدیمی :

    🌷🌷🌷

    🌺 چه کس باشی چسان حاضر به خلوت 🌺

    سلیمان را کنی یادی به یک شب
    به دور از خلق ، خلوت کرد با رب

    چه خواهی بنده خواهم خلوتی را
    به دور از خلق باشم ، دور از تعب

    دعایی استجابت شد همان دم
    اجل آمد سراغش ، حیرتی تب

    چه کس باشی چسان حاضر به خلوت
    برایم اذن باشد ، بین اقرب

    خدایم داده اذنی قبض روحی
    گریزی لا ز فرمان گر ابوالهرب

    ز آدم تا نهایت ، روح را قبض
    برایم حُکم باشد گر چه تدرب

    همان دم قبض روحی شد سلیمان
    به آن حالی ، عصا دستی ، مجرّب

    به دنیایی بکردی خو تو والی
    جدا از عالمی دیگر ،چه اغرب

    ولی اله بایبوردی

    12 / 01 / 1399

    🍃🍃🌷🌸🌸🌺🌸🌸🌷🍃🍃

  4. محمد رضا درویش زاده

    فروردین 12, 1399

    درود فراوان بر شما من که بسیار لذت بردم و آموختم 🌹🌹🌹

  5. محمدعلی رضاپور

    فروردین 21, 1399

    درودتان گرامی!
    در پنجمین کارگاه ادبی سایت، منتظر نظرات ارزشمندتان هستیم:
    http://sherepaak.com/225005/—

  6. حامد

    خرداد 13, 1399

    خانم غزل آرامش
    غزل که بسیار عالی

    دو سوال ذهنم را درگیر کرده
    اینکه چرا هیچ بیو و عکسی از شما موجود نیست

    و اینکه آیا غزل آرامش نام شماست یا تخلص

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا