🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اگر دیدی دراین دنیا پسر روزی پدر را کشت
چو شد فیل افکن و برنا بزد بر روی مادر مشت
اگر دیدی برادر را حسادت با برادر کرد
ستم چون ظالمان فرزند اگر دیدی به مادر کرد
ضعیفی دست وپابسته که ناچار از قناعت بود
لگد کردن بر آن مسکین اگر دیدی شجاعت بود
اگر در گوشه ای مردی تلف شد نأش او گندید
به حال مرده ی بدبخت مکن باور کسی رنجید
اگرها واقعیت داشت به روز وشب هزاران است
برای آدم بی رحم شقاوت سهل و آسان است
خداوندا از این خلقت تو را دارم شکایتها
ز بی انصافی انسان تو را گویم حکایتها
خداوند اعطا کردی تو برانسان تفکر را
چو باشد آدمی عاقل به اودادی تدبر را
به او احساس را دادی که بی احساس حیوان است
ملائک را خبر دادی کزو اولی تر انسان است
خرابیها به بار آورد همان انسان که اولی بود
تو گفتی عاقل است انسان ولی دیدی هیولا بود
جنایتها که انسان کرد زبان قاصر زگفتارش
ز من حیوان نگیرد غیض چو حیوان بوده رفتارش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
خرداد 21, 1402
اگر در گوشه ای مردی تلف شد نعش او گندید
به حال مرده ی بدبخت مکن باور کسی رنجید
پاسخ
خرداد 21, 1402
سلام و درود تان
پاسخ
بستن فرم