🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نشنو از نی من حکایت میکنم
نی چه داند من شکایت میکنم
نی خموش است و صدا از نی زن است
او که قلبش درد و غم را مخزن است
آنکه درد دیگران نشنیده است
از نفیر نی کجا نالیده است
درد من از درد نی افزونتر است
قلب من از نی لبک پرخون تر است
نی نوایش گر ز غم دارد سراغ
گاه محفل را میکند رقصان و داغ
من نوایم بی نشان از شادی است
قسمت من درد مادرزادی است
چون نهان سازم غمم را در درون
درد من از نای نی آید برون
نی بزن مطرب که دل خون گشته ام
از فراق یار مجنون گشته ام
نی بزن اما بزن با ساز من
همصدا با من بخوان آواز من
ناله ی نی شرح هجران من است
ماجرای درد پنهان من است
همصدا با من شکایت میکند
ماجرایم را حکایت میکند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
آبان 10, 1402
درودها و افرین
مناظره ی جالب و زیبایی با حضرت مولانا رقم زدید و نگاه تان به دنیا در این دو اثر بسیار متفاوت و دلچسب و ارزشمند است
دستمریزاد
شما توانایی و اراده و پیشرفت خوبی در سرودن دارید و مطمئنن موفق خواهید شد
🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️
پاسخ
آبان 11, 1402
سالهاست که از نی دیگر نمی شنویم و به دنگ نی زن دل سپرده ایم
پاسخ
بستن فرم