🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مرا با درد همراهان چکار است
خوانش: 85
سپاس: 1
نشنو از نی من حکایت میکنم
خوانش: 127
سپاس: 2
تعداد نظر: 2
روئیده یک گل سرخ
خوانش: 104
سپاس: 1
باش صادق در تمام زندگی
خوانش: 94
سپاس: 0
خفتیم و جماعت همه بیدار شدند
خوانش: 107
سپاس: 1
تعداد نظر: 1
باز هم از خانه بوی خون رسد
خوانش: 105
سپاس: 1
سالها پیش در مسیر بین شیراز به اهواز در اتوبوس با جوانی آشنا شدم. آن شخص وقتی شنید که شعر میسرایم از من خواست که داستان عشق نافرجامش را بشنوم و بر اساس آن شعری برایش بسرایم و من هم قبول کردم و پس از شنیدن ماجرایش شروع به نوشتن کردم و زمانی که نزدیک اهواز رسیده بودیم آن راتمام کردم و پاکنویسش کردم و به او دادم. این شعر داستان عشق آن عزیز است که جز آن روز هیچوقت او راندیدم و امیدوارم مورد پسند واقع گردد. با تشکر
ز تنهایی حزین و خسته بودم
خوانش: 131
سپاس: 3
تعداد نظر: 3
ندارم توشه و راه است دشوار
خوانش: 96
سپاس: 2
دیریست که از هیچ خبری شاد نگردم
خوانش: 113
سپاس: 0
باید بزرگ اندیشه کرد
خوانش: 115
سپاس: 1
تعداد نظر: 1
روزگاریست که از تو پر شده ایامم
خوانش: 94
سپاس: 2
تعداد نظر: 1
من از تبار رنج و دردم
خوانش: 76
سپاس: 2
تعداد نظر: 1
ما یکسره در کوره ی درد سوختگانیم
خوانش: 112
سپاس: 3
تعداد نظر: 1
من مستم و با عشق هراسی به سرم نیست
خوانش: 80
سپاس: 3
تعداد نظر: 4
یک روز غمگین بهار
خوانش: 81
سپاس: 0
تعداد نظر: 3
گریه ام میگیرد
خوانش: 129
سپاس: 3
تعداد نظر: 4
در گیر و دار زندگی از یار خود غافل شدم
خوانش: 77
سپاس: 5
تعداد نظر: 10
فلسفه ی اینهمه آزار چیست؟
خوانش: 89
سپاس: 0
تعداد نظر: 2
آدما تو سینه شون دل ندارن
خوانش: 83
سپاس: 1
تعداد نظر: 8
ببین زوال قلبمو چه بیصدا شکسته
خوانش: 69
سپاس: 2
تعداد نظر: 9