🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ما شعر خلقتيم كه تفسیر مى شويم
انگورْ دانه ایم که تخمیر مى شويم
هر بار روى پيكرمان زخم، بشكفد
در خون خود رها شده، تطهير مى شويم
در قريه هاى قصه ى ما درد، كدخداست
در بيستون قسمتمان كاخى از بلاست
افسانه ايم و روى تن تخته سنگها
تحرير مى شويم…
افتاده ایم گرچه به گرداب التهاب
اما هنوز صاف و زلالیم مثل آب
مانند آبشار سپیدیم و باشکوه
وقتی از ارتفاع، سرازیر می شویم
با سرنوشت خود سر کل کل نداشتیم
هر آنچه را گرفت، برایش گذاشتیم
با قلب شبنم دلمان داغ، آشناست
در امتداد سوزش تیغ طلایی اش
تبخیر می شویم…
بر شانه های خسته ی هم تکیه می کنیم
لبخند را به ساحت هم هدیه می کنیم
دنیا اگر که بسته دو دست و دو پای ما
در بند، حلقه حلقه ی زنجیر می شویم
صدبار از سقوط رسيديم تا صعود
دنيايمان جدال فراز است با فرود
رویایمان اگر که به کابوس مى رسد
در چهره ی گشاده ی یارانِ هم نورد
تعبیر می شویم…
از دودمان بغض و تبار تبسمیم
اشکیم و در تلاطم لبخندها گمیم
مهد جوانه هاست چنار امیدمان
وقتی دچار تیشه ی تقدیر می شویم
ما سبز باوران ديار حقيقتيم
مؤمن به آيه هاى ستبر طبيعتيم
وقتى شكافت صاعقه ى درد، جان ما،
داريم زير ضربه ى تيغِ نفس بُرَش
تكثير مى شويم…
#غزل_آرامش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 24, 1399
درود ها بر شما
ارجمند
و قلمی که ادیبانه است
◇◇◇◇
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
در پناه خدا
پاسخ
مرداد 25, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 25, 1399
سلام و درود بر غزل عزیز.
شاهکارت را خواندم و لذت بردم
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم