🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پرستو

(ثبت: 269281) اردیبهشت 3, 1403 

 

رفتم در میخانه ، دیدم قدح و جامی
دیدم که پرستویی ، افتاده به یک دامی

با عشق جدل کردم از باده حذر کردم
در کوچه ی ویرانی ، دیدم چه خوش اندامی

شیطان  لبم  لرزید  تا  خال  لبش  را دید
چشمان دلم خندید دادم به دل  انعامی

گفتم به مزاح ای دل از بهر چه شادانی
گفتا تو نمی دانی ، دارم به تو پیغامی

ای قافله ی مستی ، دل را به کجا بستی
در خانه چه غم داری رفتی پی بد نامی

بی وقفه پشیمان شو هم کیش ندیمان شو
از باده و خم بگذر اینگونه تو خوشنامی

رودی که شود جاری از چشمه جوشان است
برنا  نتوانی  شد  در  هاله ی  ابهامی

عشقی که طلب کردی در اوج سماوات است
گر رهرو  گلزاری ، داری چه سر انجامی

“عیدی” به نهان بنگر،بر روح و روان بنگر
این جرعه ی  قابل  را  باید که  بیاشامی

#عیدی_خلیلی

 

 

 

نظرها
  1. مهرداد مانا

    اردیبهشت 3, 1403

    جرعه ی جامتان مدام 🌹

  2. اردیبهشت 3, 1403

    شعر خوبی بود آفرین

  3. مهدی محمدی

    اردیبهشت 3, 1403

    سلام و عرض ادب قلمتان تابان

  4. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 4, 1403

    شیطان لبم لرزید تا خال لبش را دید
    چشمان دلم خندید دادم به دل انعامی

    درود بر شما
    زیباست💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا