🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پرسش

(ثبت: 267426) بهمن 10, 1402 

 

و رسید پنج نفسِ آخر عمر…

اوّلی را که کشید
آن همه ثروت بی حدّ و حساب
جمله در چشمِ تَرَش
پوچ و بیهوده چنان باد آمد

دومی را که کشید
کشتنِ ثانیه ها را بی عشق
همه در یاد آمد

و پس از آن سوّم،
چشم چرخاند میان زن و فرزندانش
رفتن و دور شدن از آنها
بر دلش زد آتش

به چهارم که رسید
در دل از خود پرسید
پس چه بود حاصل این عمر گرانمایه که رفت؟

چو به پنجم برسید
قطره اشکی لغزید
پلکها نرم به پایین سُر خورد
حسرت یافتن پاسخ این پرسش را
با خود از دنیا برد…

آری ای همسفران
یک تنِ دیگر مُرد…

چه کسی میداند
پاسخ پرسش را؟

چه کسی میداند
چند فردای دگر
مانده تا حسرت ما؟

 

حمید گیوه چیان

 

 

 

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    بهمن 10, 1402

    درود بر شما
    تأثیرگزار و عمیق
    و زیباست
    لذت بردم🌺👏

    • حمید گیوه چیان

      بهمن 10, 1402

      درود بر شما بانو ایرانپور ارجمند
      سپاس از حضور پر مهرتان
      شاد و سلامت باشید در سایه الطاف الهی🙏🙏🙏💐💐💐

  2. طارق خراسانی

    بهمن 10, 1402

    سلام و درود

    چه قدر خواننده را بفکر فرو می برد
    قابل تأمل و تأتیر گذار است

    در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱

    • حمید گیوه چیان

      بهمن 10, 1402

      درود بر جناب خراسانی عزیز و بزرگوار
      سپاس از اینکه وقت میگذارید و به مهر میخوانید
      مهرتان ماندگار🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا