🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پسارندیسم

(ثبت: 1724) خرداد 24, 1395 

عشق را ، پروا ، نکن ؛ هر چند، پر ، وا یی ؛ درست

لحظه ای ،  پر وا. نه شو ؛ در بعد پروا یی ، درست

هیچ  عهدی  را ،  نمی  پایی ؛  مگـر  !  تا ،  بشکنی

عقدمهری را، که دیده ست ؟از تو امضایی درست

عاشقیّ  و  « مستی است ؛ و  راسـتی » ،  در عـالمی

حرمت  قانون ، بپـا  ! در « شهرِ شـیدایی »  درست

مـار  کج رو ، هم ، به  مــأوا ، می ر و د ، با  راستی

آ خر ! ای ارقم ! به منزل، کی؟ تو می آیی درست

هرچه ، زشتیّ و خشونت، هست و عوعو ، خانگی 

با سگ همســایگان ، پیـوسـته ، می لایی ؛ درست

نیست .م، مشکل ؛ شناسای م ؛ چو نیکت ، بنگرم

من ، میوپم ؛ تو، تُنک ؛ آنسوی پیـدایی ؛ درست

کج ، نگه  دار ؛ و مـریـز ؛ عین « خسیس مولیر »

عاشق پول است مجنون ات ؛ به لیلایی ، درست

تو …؟…!  اگر دریـاستی ؛ دریا ، نشاید ؛ اعتمـاد

زا نکه ، مالیدن ، نداند ؛ هیچ دریایی ، « درست »

حرف وگفت ت ؛ باعمل کمتر، نماید ؛ همسری

کو؟ نشان خواب اگر،خواندست لالایی؛ درست

هرچه، ا بهام ست و ایهام ست ؛ وتردید و غلو

د اده ، را ، هرگز ! نپردازیده ؛ معنایی  درست

جز  کسانی ، بخـردان ، آدم ، نه که ، آدم نمـا 

داده  کدبانوی خود را ؛ مختصر پایی ، درست

بهرهء این لوح ساده م،داده ام؟یا،مانده است؟

مرحبا .! حتما ؛ بفرما.. ؛ مرسی،آقایی .. درست

ای … ! مرا، قند مکرر ؛ عشـقِ شیرینم ؛ به کام

خورده  ! دندانم ، ندارد؛ سقف مینایی ، درست

از عبـث ! امیـد بسـتم ؛ تا ، تو را ، کامـل  ،کنم

بس ! هوا ، کوبیده ام ؛ عینا پریسا. یی ، درست

پس،نبستی هیچ طرفی؛عمر،ضایع گشت ورفت 

بی خیال این درستی ؛ خویش ، فرسایی درست

هیچ ! تعبیری ،ندارد؛ خواب کابوس ست ؛ تلخ 

بختکی ، می پرورانی ؛ جـای رؤ یــایی  درست

دون ژوان، خوابیده ؛ در این لودهء  سر بر هوا

پر غلط، اطلاق شد؛ انجاست؛ هرجایی ، درست

صید خواهی ا زحرم ! آخر، چه نام اش؟می نهی

عنکبوت ناقص ات، دانسته ؛ جولایی ، درست ؟

بلبل ی سرگشته ای ؛ هر لحظه، بریک گل سُرا

این گُل پا بسته در گِل ، ماند؛ و زیبایی ،درست

خیـــــــــره ، تا ، کی ؟ بر نگاه آفتاب گردشی

می دهی از کف ؛ بزشتی ، سوی بینایی ، درست

تکیه ، بر دیوار کج [را ] ، اعتمادی هیچ ! نیست

آشیان برآن،منه ؛ چون، نیست؛ فردایی درست

هیچ گه ، ایمن ، مباشی ؛ روبــــهی ، آدم ، شود

گــرگ پیری هم ، ندیدم بِه ، ز برنایی ، درست

روح نامردی ، چو  برمودای انسان باره ای است

در چنین ساحـــل ، نماند ؛ هیچ ! ویلایی درست

ا نتخاب ات گر ، به اطمینان چشم و بینی ، است

تحت درمان باش؛مغزت خورده؛سرمایی درست

پایه ی یاری، نهد ؛ باری ؛ به هر حــالی ؛ که شد

دیده ای؟خوابیده باشد؛ این شتر ! جایی درست

بره ی ، حیران ؛ و حیوان است ؛  پی گیر غـــذا

چون، دو تن بانی شود ؛ گردد ؛ هیولایی درست

هی… کبابی خورده ؛ آروغ زد ، کنارسفره خفت

رفت ؛و اکنون، باسماق انگشت میخایی؛ درست

……………………………………………………………..

واژگان – امضا = گذراندن (از نظر) ، نظر دیگری را . تأیید ، در برابر انشاء ،که( نظرتو) است . که دیگران بایدتأییدش کنند

دوُن ژوان = عاشق پیشهء دمدمی مزاج . هوسران . لوده. 

تَن بان = (تُنبان) سروال . شل واره  شلوار .« مانند شل »ها .

برای راحتی نشست و برخاست ، یک تکه پارچهء مربعی را، در وسط دو تاپا (پایچه = پاچه ) می دوختند  .

و چون خشت ها ، در قدیم ، مربع شکل بودند  . به این مربع برشی ،هم (خشت )می گفتند .

کم کم ، نام جزء بر کل اطلاق شد . و (کاف تشبیه ) خشت را ، برای شلوار نامید . و« خشتک » = شلوار 

تنُک = کم ارتفاع . تنکه (صفت نسبی ) (پیژاما = بیجامه ؟! ) = شورت (انگلیسی)« کوتاه »

تنکابن =( تنک. آب  . بُن .) شهری در پای آب (رئد) کم ارتفاع .«شهسوار»

درست = خشت کامل و سالم . دربرابر نیمه . چارک . پارچه . نخاله . 

میوپ =  ازواژه ( Myope فرانسه ) بیماری نزدیک بینی . در چشم پیران و…

دستور – علایم مفعولی –  [تکیه بر دیوار کج را … ]

 متمم ، یا، مفعول باواسطه «اندیرکت» یا مفعول غیرمستقیم . باید یک حرف اضافه را همراهی کند 

اصولاً، در زبان ها ، افعال لازم ، با حرف اضافه همراهند . رفتن به ….. آمدن از …

« را »  علامت مفعول صریح است (بی واسطه ) دیرکت یا مستقیم ، اما ، در پارسی کهن ، گاه حرف اضافه بوده است 

پادشاهی را ،حکایت کنند . = از پادشاهی … حکیمی را ، گفتند = به حکیمی گفتند . و….(سعدی و.. )

یک نشانه ، از سبک شناسی است . برای دوره هایی …

به کاربردن هر دو علامت ، باهم است . مانند : تکیه « بر»  دیوار کج « را »

که دو علامت از دو نوع متفاوت « بر » و « را » آمده .  که صحیح نیست . 

تمثیل – در این قصیده ، مکرر ، به کار رفته …

مار همه جا ،کجرو  است . به خانه خود راست رو 

تمثیل کنایی ، تنبانش دوتا شده ….و از این قبیل 

جناس – با اجزاء واژه « پر وانه » بازی لفظی شده . مثل 🙁 پروانه )،( پروا . نه) . ( پر ، وا ،نه)

تلمیح –  خسیس (مولیر) . برمودا (ورطهء مثلثی ). عنکبوت ( اگاتاکریستی هدایت .ال احمد و…).

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):