🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پیچکی بپای دوست ( بیاد شهید محمد مرتجی )

(ثبت: 243965) دی 15, 1400 

 

در طولِ این ثانیه ها , دیدم حضورِ روی تو
پیدا شد از آن صحبتت , دلدادگی ِخوی تو
من ِ محوِ تو چون پیچکی , پیچیدم از پایت به سر
احساس می کردم تو سروی , من غبار کوی تو
نقشِ نوازشهای ِ دوست , بر جسم و جانت شد عیان
دستانِ ترکش خورده ات , آثاری از دلجویِ تو
گفتار پُر نغزت مرا , مسحور ایمانت نمود
باریده بود عطر وصال , بر قامت خوش بوی تو
پاهایم از سنگینی ذهنِ ضعیفم خسته شد
تو همچنان نقش آفرین و خال بر ابروی تو
چشمم نگاهت را نمی گُنجید در گودال ِدید
فکرم نمی سنجید آن پروازِ بالا پوی تو
یکباره از چرخش فتاد آن پیچکِ مدهوش من
با رفتنت تنها شدم در آتشِ آن سوی تو
من ماندم و صدها غریبی و هزاران آه ِسرد
تو رفتی و آرامش ِ هر گلشنی در کوی تو

بیاد لحظاتی دیدار با شهید محمد مرتجی که پس از شش سال حضور در جبهه های غرب و جنوب , بر سراپا و صورت و دستهایش نقش دوست آشکار بود و آرزوی شهادت داشت و در اسفند ماه 64 در فاو و پس از تحمل چندین ساله اش در مبارزه با استکبار داخلی و خارجی و دهها ترکش و جراحی و مجروحیت به دیدار دوست موفق شد.
روحش شادمان در جوار سالار شهیدان و شهدای کربلا جاری باد.

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. خسرو فیضی

    دی 15, 1400

    . درودها نثارتان 🌺
    . استاد ارجمند بیاد دوست سروده اید 🌺
    . ایران است و شهیدان . . روح بزرگ شان شاد
    . 🌺🌿🌹🌿🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا