🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چتر خورشید ..

(ثبت: 6873) مهر 24, 1397 

بسمه تعالی

 

روزگاری چتری از خورشید بر سر داشتم

نیمه شب   آیینه رویی  در برابر داشتم

 

سرو بودم  قامتم از عشق تا افلاک بود

شوکتی بالاتر از جاه سکندر داشتم

 

با سر شوریده ام در خلوت شب های تار

ماه را می دیدم اما فکر دیگر داشتم

 

آنچنان  گم می شدم در زندگی مانند باد

خانه بر دوشی که صحرا را سراسر داشتم

 

لال بودم از سخن های گزاف و بی اثر

در درونم چون صدف هر چند گوهر داشتم

 

دل نمی بستم به سیمای خودم در آینه

در میان دل اگر   غوغای  محشر داشتم

 

چشم شبنم تشنگی را از دهانم بر گرفت

گر چه روزی رودی از سرداب کوثر داشتم

 

در میان سینه یک دل چون شقایق می شکفت

روزی اش خون بود اگر چون تیغ جوهر داشتم

 

بر سر سجاده لب را با دعا بستم  ولی

تا سحر مانند مستان لب به ساغر داشتم