درودتان مهربانترین پدر
آخر من چه بگویم این اندازه مهر را که
اشک
تنها اشک
می تواند خلاصه ی وجودم شود
اشکی از روی شوق و بالیدن به داشتن مهربانی دریایی چون شما
سلام بابای اقیانوسْ دلم،
شعرتان چونان وجود پرلطفتان در قلبم حک شد جان جانم
زنده باشید که این همه امید و مهر می تابانید
چشم بد از وجودتان دور سلامت باشید الهی که جان و دلید❤❤🙏🙏🙏🙏🙏🍃💐💐💐💐🌻🌻
استادم باباطارق جانم ببخش انقدر سرمستانه هول شدم از شعر بداهه ی پر از مهربانی تان که(امروزم ازان نورانیست) یادم رفت سلام و عرض ارادت و احترام عباسم،همسر و صاحب آن دستهای آفتابگردانی را خدمتتان با تاخیر میرسانم
عزیز دلمانید🙏🙏💓💓
اگر می شد تمام مرزها را حذف می کردم
عناوین غلام و کدخدا را حذف می کردم
تمام کودکان بی سرا را سقف می دادم
بساط غارت و جنگِ بقا را حذف می کردم
برای اینکه دنیامان ترازش صاف تر باشد
تناسب بندیِ شاه و گدا را حذف می کردم
برای پخش فریاد ِسکوت ِبی کسان ِجنگ
به قدر لحظه ای اندک، صدا را حذف می کردم
برای آن همه خونی که در خاورمیانه ریخت
اصول خط کشِ جغرافیا را حذف می کردم
فقط انسانیت را در جهان معیار می کردم
مقام و ثروت و پول و طلا را حذف می کردم
تلاش و باور و ایمان به خود را باب می کردم
امیدِ واهیِ دست قضا را حذف می کردم
اگر می شد به دنیا رنگ نو می دادم و شادی
سیاهی های دنیای شما را حذف می کردم
بهاین باور شما را میرساندم”هرکسی خوب است”
به این گونه تظاهر یا ریا را حذف می کردم
برای اینکه هرجا از خدا هی مایه نگذارید
میان مصلحت هاتان خدا را حذف می کردم
همین دنیا جواب خیر و شر را زود می دادم
عدالت در قیامت یا جزا را حذف می کردم
ادب، خوبی زبان اصلی بین الملل می شد
پلشتی و بدی و ناسزا را حذف می کردم
به هر کودک عدالت، عشق، خوبی یاد می دادم
حساب و حفظ تاریخ و هجا را حذف می کردم
سیاهان و سفیدان جهان را صلح می دادم
شبیه خانواده انزوا را حذف می کردم
اگر می شد به زن ها فرصت شاهانه می دادم
حدود جنسیت در هرکجا را حذف می کردم
اگر می شد قوانین شما را عکس می کردم
جهانِ در مسیر قهقرا را حذف می کردم
شهریور 28, 1398
جانان من
بهترین ها رو برات آرزومندم
مانا باشی و موفق ❤️❤️❤️🌸🌸🌸🌸
پاسخ
شهریور 28, 1398
درود خواهرم فدای مهربانیت عزیز دلم و بهترینها برای تو گلم که خودت بهترینی برای من😘😘💓❤❤
پاسخ
شهریور 28, 1398
در نگاهت خورشید
در کلامت امید
درد،
در دامن تو
تسلیم است…
می نویسم از تو
می سرایم از عشق
و سلامی دارم
آنکه همپای گل شاعر من می باشد..
و سلامی هم به دختر عزیزم
سلام قلب بابا
کوتاه زیبایی سروده ای
آنقدر جذاب که باعث شد بداهه ای تقدیم نگاهت کنم.
در پناه خدا شاد زی دختر عزیزم 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
شهریور 28, 1398
درودتان مهربانترین پدر
آخر من چه بگویم این اندازه مهر را که
اشک
تنها اشک
می تواند خلاصه ی وجودم شود
اشکی از روی شوق و بالیدن به داشتن مهربانی دریایی چون شما
سلام بابای اقیانوسْ دلم،
شعرتان چونان وجود پرلطفتان در قلبم حک شد جان جانم
زنده باشید که این همه امید و مهر می تابانید
چشم بد از وجودتان دور سلامت باشید الهی که جان و دلید❤❤🙏🙏🙏🙏🙏🍃💐💐💐💐🌻🌻
پاسخ
شهریور 28, 1398
استادم باباطارق جانم ببخش انقدر سرمستانه هول شدم از شعر بداهه ی پر از مهربانی تان که(امروزم ازان نورانیست) یادم رفت سلام و عرض ارادت و احترام عباسم،همسر و صاحب آن دستهای آفتابگردانی را خدمتتان با تاخیر میرسانم
عزیز دلمانید🙏🙏💓💓
پاسخ
شهریور 28, 1398
سلام مجدد
جانم فدای تو و عباس عزیزم که یقین دارم از مردان بی نهایت خوب روزگار ماست.
دست های مهربانش را از راهی دور بوسه باران می کنم.
در پناه خدا 🌿❤️❤️🌿
پاسخ
شهریور 28, 1398
زنده باشید الهی من فداتون
ما دست بوستونیم پدرجون
🙏🙏❤❤
پاسخ
شهریور 28, 1398
درود گرامی
آفتاب دل تان چهره ی زیبای خداست
هر کجا می نگری نور امیدش پیداست
🌺🌺🌺🌺🌷
پاسخ
شهریور 28, 1398
به به! درود بر شما شاعر ارجمند ممنونم از شعر زیبایتان مسرورم که میخوانیدم و از حضور ارزشمندتان برخوردارم
ماناباشید گرامی
بتابید هر دم به مهر
🙏🙏🍃🌸🌸🌻
پاسخ
شهریور 28, 1398
قلمت حس خوب
یاسها
درپناه
خدای شقایقها
پاسخ
شهریور 28, 1398
درود بزرگوار شاعر
به به!
ممنونم از مهر و حسن نظرتان
سپاس از دعایتان مهربان
🍃🌸🌼🌸🌼🙏
پاسخ
شهریور 28, 1398
سلام
آفتاب سر گرانی ست
رویای زیستن دردستان مهربانت
بسان آفتاب گردان ها… م. مهتاب
زیباست خانم گل
پاسخ
شهریور 28, 1398
درود و سپاس بانو ایزدسرشت ممنونم از حضور ارزشمندتان گرامی و سپاس از شعر زیبا
🙏🍃🌼🌻🌼🌻
پاسخ
بستن فرم