🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خوشا به حال تو امشب که دل شکسته شدی
تنور خاطره ها را چو کوزه بسته شدی
لبان تشنه ی ما گَر ز آب فاصله داشت
تو آمدی به کنارم , اگر چه خسته شدی
دریغ و درد ز گفته های تلخ ِمگوی
بخوان حدیث مفصل , اگر چه قصه شدی
حرامیان چو به تکفیر گلوی حق زده اند
غدیر ِسرخ ِشقایق به دشت و سبزه شدی
لبان تشنه ی خورشید ندید آب فرات
به قطره های دو چشمت به چاه تشنه شدی
شب و هجمه های عدو , حیله های سُفیانی
به شب چگونه کلید دربهای بسته شدی ؟
هنوز به خاک خرابه نشسته اند زن و مرد
هنوز اطفال مریض اند , تو پیوسته شدی ؟
به صبح رفتن تو , شب شروع ممتد داشت
مگر که ره بگشائی , ز ما گسسته شدی ؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
بستن فرم