🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آن زمان به جرم آشوب می گرفتندشان
این زمان به جرم آشوب می گیرندشان
و تنها اهل سخن بودند ایشان
جنازه ها بر می گردند از زندان
چشم ها را باید بست.
شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور (مهدی)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
بهمن 17, 1400
سلام
مثل همیشه عالی موفق باشی
شاعر بموندی …..
پاسخ
بهمن 17, 1400
سلام و درود و تشکر،
ته خنابدون
پاسخ
بهمن 17, 1400
سلام
سروشی زیبا و عالی سروده اید
قلم زیبانویس تان هماره سبز
سپاس
یا همان تِه خِنابِدون😊
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بهمن 18, 1400
سلام و درود و سپاس فراوان
ته خنابدون 🌿🌹🌺🌹🌺🌹🌿
پاسخ
بهمن 17, 1400
سلام مخالف مضمونم
پاسخ
بهمن 18, 1400
سلام
کاش نظری که فرمودید، درست بود.
پاسخ
بهمن 17, 1400
زندانی
بیهوده به آزادی
نی اندیش
آنها که بیرونند
سرگردانند
درزندان خویش
نسرین_حسینی
درودها برشما 🌺🌺🌺❤❤
پاسخ
بهمن 18, 1400
درود ها و سپاس فراوان
❤️🌺🌺🌺🌹🌹🌹❤️
پاسخ
بهمن 18, 1400
درود ها🌹
بسیار زیبا👏
داد اش را داد به قاضی
و راضی
تا درِ دادگاه، گریست
پاسخ
بهمن 18, 1400
درود ها و سپاس فراوان
🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 18, 1400
درودها استاد رضاپور
جنازه ها بر می گردند از زندان
چشم ها را باید بست
🌹🌹🌹🦋🦋🌺🌺
پاسخ
بهمن 18, 1400
درودها و سپاس ها بزرگوار
🌿🌹🌹🌹💐💐💐🌺🌺🌺🌿
پاسخ
بهمن 19, 1400
درودها عزیز دل.
دزد آمد دوباره قاضی شد.
🌹👏👏👏🌹
پاسخ
بهمن 19, 1400
درودها و سپاس ها تقدیم تان
🌹💐💐💐💐💐🌹
پاسخ
بستن فرم