🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باد افتاده به جان گره روسری ام
تا زمن دل ببرد باهمه ی دلبری ام
ماجرا جوی غریبی ست،نفهمیده هنوز
که به همراه تو من هر چه که باشم پری ام
منِ سر سخت،منِ شاعرک غار نشین
پرده از خلوتم افتاد بگو می خری ام؟!!..
سعی داری که بگیری ز من افسار دلم؟
برو ای باد مهاجر به کجا میبری ام
منِ شاعر منِ ساده منِ بی آلایش..
گریه ام از سر حجب ست که تن می دری ام
پس بکش..
پس بکش باد مخالف بخدا باخته ای
(چادر مشکی ِ من ارثیه ی مادری ام)
.
.
.
همیشه گفتم،چادر ما خانوم ها یک ارثیه ی مادریه…باید سعی کرد احترامش رو همیشه نگه داشت.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):